۱۰- ذکر و دعای موقع برخواستن از رکوع و اعتدال
برای نمازگزار خواه امام، یا ماموم یا منفرد -مستحب است در و قت برخاستن بگوید: «سمع الله لمن حمده»، چون راست ایستاد (در اعتدال) بگوید: «ربنا ولك الحمد»یا «اللهم ربنا ولك الحمد». ابوهریره گفته است که: پیامبرصچون از رکوع برمیخاست، میگفت: «سمع الله لمن حمده»، سپس چون بـحال اعتدال میایستاد میگفت: «ربنا ولك الحمد». احمد و شیخان آن را روایت کردهاند. در بخاری از حدیث انس آمده است: چون (امام) گفت: «سمع الله لمن حمده»، پس شما (مامومین) بگوئید: «اللهم ربنا ولك الحمد». رای بعضی از علماء برآنست که ماموم: «سمع الله لمن حمده»، را نمیگوید بلکه چون آن را از امام شنید میگوید: «اللهم ربنا ولك الحمد»، توجه آنان بدین حدیث و حدیث ابوهریره است که احمد و غیر او ذکر کردهاند: پیامبرصفرموده: «إذا قال الامام سمع الله لمن حمده فقولوا اللهم ربنا ولك الحمد، فإن من وافق قوله قول الملائكة غفر له ما تقدم من ذنبه»«چون امامگفت: سمع ٠٠٠ شما بگوئید: اللهم ... چه اگر سخن کسی با سخن فرشتگان هماهنگ شود (یعنی فرشتگان بدنبال قول امام: سمع ... میگویند: اللهم...) گناهان گذشته او آمرزیده میشود».
لیکن مقتضای حدیث: «صلوا كما رأیتمونی أصلی»، آنست که هر نمازگزاری تسبیح و تحمید هردو را بگوید: اگر چه ماموم نیز باشد، در جواب کسانی که گفتهاند: «ماموم نباید هردو را جمع کند»، بلکه فقط تحمید را بگوید، آنان سخن نووی را پاسخ گفتهاند که گوید: یاران ما گفتهاند: معنی: قولوا: «ربنا لك الحمد»، آنست: شما که «سمع الله لمن حمده»، را میدانید، آن را نیز بگوئید. علت اختصاص آن به ذکر بدان جهت است که آنان: «سمع الله لمن حمده»، را آشکارا از پیامبرصمیشنیدند، چه سنت آشکارا گفتن آنست، و لی «ربنا لك الحمد»، را از او نمیشنیدند، چه آن را سری و نهانی میگفت. و سخن او ص: «صلوا كما رأیتمونی أصلی»، میدانستند و از قاعده تاسی مطلق به وی نیز پیروی میکردند بنابر این در گفتن: «سمع الله لمن حمده» با ایشان موافقت میکردند و نیازی به امر به گفتن آن نبود و لی «ربنا لك الحمد»را نمیدانستند، پس بدان امر فرمود. و این تحمید، کمترین ذکری است که در اعتدال گفته میشود و مستحب است که آنچه در احادیث زیر میآید بدان افزوده میشود:
۱) رفاعه بن رافع گفته است: روزی پشت سر پیامبرصنماز میگزاردیـم، چون پیامبرصاز رکوع سر برداشت و «سمع الله لمن حمده»را گفت، مردی پشت سر او گفت: «ربنا لك الحمد حمدا كثیرا طیبا مباركا فیه»، چون پیامبرصسلام داد، فرمود: چه کسی بود که چنین گفت؟ آن مرد گفت: من بودم ای رسول اللهص. فرمود: «رأیت بضعة وثلاثین ملكا یبتدرونها، أیهم یكتبها أولا»«سی و اند فرشته را دیدم که برای نوشتن آن از هم پیشی میگرفتند». احمد و بخاری و مالک و ابوداود آن را روایت کردهاند.
۲) از علی بن ابیطالب روایت است که: چون پیامبرصاز رکوع برمیخاست میگفت: «سمع الله لمن حمده وربنا ولك الحمد مل ء السموات والارض وما بینهما، ومل ء ما شئت من شئ بعد» «خداوند حمد و ستایش کسی را که او را ستود بگوش قبول شنود، پروردگارا ستایش تراست، ستایشی که اگر مجسم گردد باندازه گنجایش آسمانها و زمین و هر چه که تو بخواهی باشد» احمد و مسلم و ابوداود و ترمذی آن را روایت کردهاند.
۳) از عبدالله بن ابی اوفی، از پیامبرصروایت است که: پیامبرصچون سر از رکوع برمیداشت چنین میگفت: «اللهم لك الحمد مل ء السماء ومل ء الارض ومل ء ما شئت من شئ بعد: اللهم طهرنی بالثلج والبرد والماء البارد، اللهم طهرنی من الذنوب ونقنی منها كما ینقى الثوب الابیض من الوسخ»«خداوندا ستایش تراست... خداوندا مرا پاکیزه گردان با برف و تگرگ و آب خنک، خداوندا مرا پاکیزه گردان از گناهان بهمانگونه که جامه سفید از چرک و کثافت پاکیزه گردانده میشود». احمد و مسلم و ابوداود و ابن ماجه آن را روایت کردهاند. معنی این دعا: طلب طهارت کامل و پاکیزگی کامل است.
۴) ابوسعید خدری گفته است: چون پیامبرصمیگفت: «سمع الله لمن حمده» بعد میگفت: «اللهم ربنا لك الحمد مل ء السموات ومل ء الارض ومل ء ما شئت من شئ بعد أهل الثناء والمجد (۳) أحق ما قال العبد، وكلنا لك عبد: لا مانع لما أعطیت.ولا معطی لما منعت، ولا ینفع ذا الجد منك الجد»«خداوندا، پروردگارا.... پروردگارا، تو شایسته ستایش و تمحید هستی، ستایش تو شایستهترین چیزی است که بندهات میگوید، همه ما بنده توایـم، چیزی را که تو عطا کنی کسی نمیتواند مانع آن شود، و چیزی را که تو منع کنی، کسی نمیتواند آن را عطا کند، در برابر باز خواست تو، بخت و ثروت و عظمت، بنده را بکار نیاید، بلکه تنها عمل صالح سودمند است، خداوندا همه چیز از تو است». بروایت مسلم و احمد و ابوداود.
۵) باز هـم حدیث صحیحی است از او (ابوسعید خدری) که: او بعد «سمع الله لمن حمده»، میگفت: «لربى الحمد، لربی الحمد»تا اینکه اعتدالش باندازه رکوعش طول میکشید.