۴- سود حاصله از بیع مخدرات
قبلا گفتیم که فروش مواد مخدر حرام است بنابراین بهای آنها نیز حرام میباشد، زیرا:
اولا خداوند میفرماید: ﴿وَلَا تَأۡكُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَكُم بَیۡنَكُم بِٱلۡبَٰطِلِ﴾[البقرة: ۱۸۸]. «اموال همدیگر را در میان خودتان به باطل مخورید».یعنی نباید اموال خودتان را در بین همدیگر به باطل بگیرید و بخورید و درآن معامله نکنید و اخذ اموال بباطل از دو راه صورت میگیرد .
۱- اخذ مال وکسب آن از راه ظلم و ستم و از راه دزدی و خیانت و عصب و امثال آنها.
۲- کسب مال و اخذ آن از راه حرام و ممنوع مانند قماربازی یاکسب آن از راه معاملات و داد و ستد حرام مانند «ربا» و بیع و فروش چیزهائیکه خداوند انتفاع بدانها را حرام کرده است مانند.
«خمر» که به تعبیر شرع همه مخدرات را شامل میشود همانگونه که اندکی پیش از این از آن سخن رفت. اینها همه حرام هستند اگرچه مالک با طیب خاطر و رضایت خویش آنها را بفروشد.
ثانیا احادیث فراوانی نقل شدهکه بمقتضای آنها چیزهائیکه انتفاع بدانها حرام باشد بهای فروش آنها نیز حرام است.
ابن ابی شیبه از ابن عباس نقلکردهکه پیامبرصگفت: «إن الله إذا حرم شیئا حرم ثمنه»«براستی هرگاه خداوند چیزی را حرامکند بهای فروش آن را نیزحرام میکند». درکتاب زادالمعاد چنین آمده است. جمهور فقهاء گفتهاند: هرگاه انگور بهکسی فروخته شودکه از آن می میسازد، خوردن بهای آن حرام است بخلاف اینکه فروخته شود بکسیکه آن را برای خوردن میخرد که بهای آن حرام نیست. و همچنین اگر اسلحه بکسی فروخته شودکه با مسلمانی میجنگد بهای آن اسلحه حرام است ولی اگر اسلحه بکسی فروخته شودکه باکافران میجنگد، بهای آن حلال و از طیبات است. و همچنین اگر حریر بکسی فروخته شودکه پوشیدن آن برای او حرام است، بهای آن نیز حرام و خوردن آن جایز نیست. و لی اگرآن را بکسی بفروشدکه پوشیدن آن برای او جایز است، خوردن بهای آن جایز است. پس وقتیکه برابر رای جمهور فقها که رای درستی نیز هست، فروش چیزهائی که انتفاع و بهرهگیری از آنها حلال است اگربکسی فروخته شوندکه آنها را درراه معصیت بکار میگیرد، بهایش حرام میباشد، پس بدیهی استکه بهای چیزهائی که بهرهگیری وانتفاع از آنها حلال نیست مانند مخدرات -بطریق اولی باید بهای آنها حرام باشد و حرمت آن واضحتر است. هرگاه بهای این مخدرات حرام باشد پس شرعا ناپاک و آلوده است -آلودگی معنوی -و انفاق و هزینه بهای آنها در راه خدا، مانند صدقات یا حج ،مقبول نیست و ازاین راه ثوابی و پاداشی به انفاقکننده تعلق نمیگیرد. چون مسلم از ابوهریره روایتکرده استکه پیامبرصگفت: «إن الله تعالى طیب لا یقبل إلا طیبا، وإن الله تعالى أمر بما أمر به المرسلین.» فقال تعالى: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلرُّسُلُ كُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ﴾[المؤمنون: ۵۱]. «خداوند پاک است و جز پاک را نمیپذیرد و خداوند به پیامبران خود دستور داده است که ای پیامبران تنها از چیزهای پاک و حلال بخورید و اعمال شایسته انجام دهید».
و باز هم خداوند میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ كُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰكُمۡ وَٱشۡكُرُواْ لِلَّهِ إِن كُنتُمۡ إِیَّاهُ تَعۡبُدُونَ١٧٢﴾[البقرة: ۱۷۲]. «ای مومنان از چیزهای حلالی بخوریدکه روزیتان کردهایم و سپاس الله را بجای آورید اگر تنها او را پرستش میکنید یعنی تنها روزی حلال بخورید و تنها الله را پرستشکنید و سپاسگزار او باشید».سپس پیامبرصاز مردی سخنگفتکه سفرطولانی میکند و موی ژولیده و پریشان دارد و غبارآلود است و دست خود را به سوی آسمان بلند میکند و یا رب... یا رب... بدعا و زاری میپردازد و حال آنکه خوراک و طعامش حرام است و نوشیدنیهایش حرام است و لباس و پوشاکش حرام است و با حرام تغذیه شده و پرورش یافته است پس چگونه دعای او مورد پذیرش و اجابت واقع میشود؟!!.
و در حدیثیکه امام احمد در مسند خویش از ابن مسعود روایتکرده آمده است که پیامبرصگفت: «والذی نفسی بیده لا یكسب عبد مالا من حرام، فینفق منه، فیبارك له فیه: ولا یتصدق فیقبل منه، ولا یتركه خلف ظهره إلا كان زاده فی النار، إن الله لا یمحو السئ بالسئ، ولكن یمحو السئ بالحسن، إن الخبیث لا یمحو الخبیث» «قسم بدانکسکه جانم بدست او است هرکس مال حرام بدست آورد و از آن هزینه و انفاقکند، خداوند نعمت او را افزون نمینماید و به وی برکت ارزانی نمیدارد و اگر از آن مال حرام صدقه و احسان بدهد، از وی پذیرفته نمیشود و اگرآن را بر جای بگذارد و از او به ارث بماند، موجب افزایش عذاب او در دوزخ میگردد. براستی خداوند بدی را با بدی محو نمیگرداند بلکه بدی را با نیکی محومینماید چون هرگز آلوده آلودگی را نمیزداید و پاک نمیکند».
و درکتاب «جامع العلوم و الحکم» تالیف «ابن رجب» در این باره احادیث بسیاری و آثاری فراوان از یاران پیامبرصنقلگردیده است. از جمله ابوهریره از پیامبرصروایت کردهکه او فرموده است: «من كسب ما لا حراما فتصدق به لم یكن له أجر، وكان إصره - یعنی إثمه وعقوبته – علیه» «هرکس مال حرامی را بدست آورد و از آن صدقه و احسان داد او مزد و پاداشی نزد خداوند ندارد وگناه و عقوبت آن مال حرام بر وی است». و در ضمن احادیث مرسل «قاسم بن مخیمر» آمده استکه پیامبرصفرمودهاند: «من أصاب مالا من مأثم فوصل به رحمه، أو تصدقه به، أو أنفقه فی سبیل الله، جمع ذلك جمیعا ثم قذف به فی نار جهنم» «هرکس از راه گناه آلودی مالی را بدست آورد، وبوسیله آن صله رحمکند یا از آن صدقه واحسان بدهد یا آن را درراه خدا خرج و انفاق نماید، همه آنها جمعکرده میشوند و او را بوسیله آنها در آتش دوزخ میاندازند» و در شرح «ملاعلی القاری» بر «اربعین نووی» از پیامبرصروایت شده است که «أنه إذا خرج الحاج بالنفقه الخبیثة، فوضع رجله فی الغرز - أی الركاب - وقال لبیك، ناداه ملك من السماء: لالبیك ولاسعدیك، وحجك مردود علیك» «براستی هرگاهکسی با مال و هزینه حرام، بقصد زیارت خانه خدا و انجام حج راه افتاد و از دیار خویش بیرون آمد و پای در رکاب نهاد وگفت: خداوندا اینک بخدمت آمدم، فرشتهای او را ندا در دهدکه این بخدمت آمدن وسعادت خواستن تو قبول نیست و حج- تو مردود است و مورد پذیرش خداوند نیست و بزیان تو است -مال بد بیخ ریش صاحبش». این احادیث در مجموع، مفاهیم همدیگر را تایید و تقویت میکنند، رویهم رفته بر این دلالت دارندکه خداوند از مال حرام و ناپاک صدقه و احسان و حج و هیچگونه تقرب بخداوند را وسیله آن نمیپذیرد و لذا علمای حنفیه با صراحت گفتهاند: انفاق و هزینه برای حج از مال حرام، حرام است.
خلاصه آنچه که گفتیم:
۱- استعمال همه مواد مخدر از جمله حشیش و تریاک وکوکایین و امثال آن،حرام است.
۲- تجارت و داد و ستد با مواد مخدر و حرفه و وسیله کسب قراردادن آنها، حرام است.
۳- زراعت وکشت حشیش و خشخاش و امثال آن بقصد بدست آوردن مواد مخدر برای استفاده شخصی یا برای تجارت، حرام است.
۴- سود و ربح حاصله از راه تجارت با مواد مخدر، حرام و ناپاک است و استعمال آن در راه خدا و تقرب بخداوند بوسیله آن، مورد قبول خداوند نیست و حرام است.
اگرچه در این باره بطور خستهکننده سخن را بدرازا کشاندیم، لیکن قصدمان بیان حق وکشف صواب بود تا شبهه و تردید جاهلان و نادانان -و سوداگران مرگ و رذالت از میان برخیزد و دانسته شود، که قول بحلال بودن مخدرات از اباطیل و گمراهیهای تبهکاران وگمراه سازان است».
من دراین سخن خویش و آنچه که برگزیدم برکتاب خداوند و سنت رسول خدا و اقوال و سخنان فقهائی، متکی بودهام که با اصول و اهداف شریعت غراء محمدی سازگار و همآهنگ بوده است.
پایان سخن دانشمند بزرگ شیخ عبدالمجید سلیم/.