فقه السنه

فهرست کتاب

درچه سنی شیرخوارگی برا‌ی بچه موجب تحریم می‌شود؟

درچه سنی شیرخوارگی برا‌ی بچه موجب تحریم می‌شود؟

شیرخوارگیی که موجب تحریم می‌شود، باید در سن ‌کمتر از دو سال باشد همانگونه که خداوند فرموده است‌: ﴿۞وَٱلۡوَٰلِدَٰتُ یُرۡضِعۡنَ أَوۡلَٰدَهُنَّ حَوۡلَیۡنِ كَامِلَیۡنِۖ لِمَنۡ أَرَادَ أَن یُتِمَّ ٱلرَّضَاعَةَ[البقرة: ۲۳۳]. «‌مادرانی که می‌خواهند دوره شیرخوارگی را بکمال برسانند دو سال‌کامل بچه‌های خود را شیر بدهند»‌.چون بچه در این مدت‌،‌کوچک است و شیر برای اوکافی است موجب افزایش‌گوشت او می‌گردد و جزئی از مادر شیرده خود، می‌شود پس ازنظر تحریم با فرزندانش شریک و سهیم می‌گردد. دارقطنی و ابن عدی از ابن عباس روایت‌ کرده‌اند که ‌گفته‌: «لارضاع إلا فی الحولین»«‌شیرخوارگی تنها ازدو سال بپایین است‌». و از پیامبرصروایت شده است که فرمود: «لا رضاع إلا ما أنشز العظم، وأنبت اللحم»«‌‌شیرخوارگی و قتی موثر است که موجب افزایش و رویش استخوان و گوشت گردد»‌. بروایت ابوداود.

و این و قتی است که بچه درسن دو سالگی و پاینترازآن باشدکه از شیر خوردن استخوان و گوشتش رشد و نمو می‌کند. ام سلمه‌گوید: پیامبرصگفت‌: «لا یحرم من الرضاع إلا ما فتق الامعاء، وكان قبل الفطام»«وقتی شیر موجب تحریم می‌شودکه بمعده برسد و معده از آن تغذیه‌کند و بدان از غذای دیگربی‌نیاز شود و پیش از، از شیرگرفتن باشد»‌. بروایت و تصحیح ترمذی و ابن القیم که آن را "‌منقطع‌" دانسته است‌. اگر بچه پیش از دو سالگی از شیرگرفته شده بود و با خوردن غذا از شیر بی‌نیازبود، و زنی ازپستان خود به وی شیرداد، بنا بقول ابوحنیفه و شافعی این شیر موجب تحریم ابدی ازدواج با محارم رضاعی می‌گردد، چون پیامبرصگفته است‌: «إنما الرضاعة من المجاعة»«‌‌بدرستی شیرخوارگی‌که‌گرسنگی را رفع‌کند موثر است‌»‌. امام مالک‌گوید: شیرخوارگی بعد از دو سال‌کم و زیادش موثر نیست‌، و بمنزله آب نوشیدن است و گفته‌: اگربچه را پیش ازدو سال ازشیرگرفتند یا بوسیله ازشیر گرفتن از شیر خوردن بی‌نیازگردید، در این صورت شیرخوارگی برای او موجب تحریم نمی‌شود.

بنابراین‌، برای جمهور علما اگر کسی در سن بیش از دو سالگی شیر زنی را بخورد این شیرخوارگی موجب تحریم نمی‌شود و نظر جمهور علما بهمان دلایلی است که گذشت‌.

و گروهی از سلف و خلف‌گفته‌اند درهر سنی حتی در سن پیری اگر کسی شیر زنی را بخورد، این تحریم برایش ثابت می‌شود و با بچه‌کوچک هیچ فرقی ندارد و این رای عایشه همسرپیامبرصنیز می‌باشد. و این مطلب از علی بن ابی طالب و عروه بن الزبیر و عطاء بن ابی رباح نیزروایت شده و قول لیث بن سعد و ابن حزم هم همین است‌. و استدلال کرده‌اند که مالک از ابن شهاب روایت کرده است که درباره شیرخوارگی بزرگسال‌، از او سوال شد، اوگفت‌: عروه بن الزبیر بمن خبر داد که‌: پیامبرصبه سهله دختر سهیل دستور داد تا به سالم از پستان خویش شیردهد و او نیز به وی شیر داد و او را فرزند خود می‌دانست‌. عروه‌گفت‌: عایشه بدان عمل می‌کرد و هرکس را دوست می‌داشت که پیش او برود، به خواهرش ام‌کلثوم و یا بدختران برادرش‌، دستور می‌داد که بدان مرد از پستان خود شیر بدهند تا بر وی محرم گردد.

مالک و احمد روایت کرده‌اند که ابوحذیفه‌، سالم را بفرزندی خویش پذیرفته بود سالم برده آزاد شده یکی از زنان انصار بود، همانگونه که پیامبرصنیز زید را آزاد کرد و به فرزندی خویش پذیرفته بود. در دوره جاهلی عادت بر آن بود، که پسر خوانده از پدرش ارث می‌برد و فرزند او خوانده می‌شد. تا اینکه خداوند فرمود: ﴿ٱدۡعُوهُمۡ لِأٓبَآئِهِمۡ هُوَ أَقۡسَطُ عِندَ ٱللَّهِۚ فَإِن لَّمۡ تَعۡلَمُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ فَإِخۡوَٰنُكُمۡ فِی ٱلدِّینِ وَمَوَٰلِیكُم[الأحزاب: ۵]. «‌آنان را بنام پدران حقیقی‌شان بخوانید و آن‌کار نزد خداوند به عدالت نزدیک‌ترو بهتر است‌، اگر نام پدران‌شان را نمی‌دانستید آنان برادران دینی و موالی شمایند»‌.از آنوقت ببعد بنام پدرخود خوانده می‌شدند و اگرنام پدرکسی معلوم نبود، مولی و برادر دینی خود خوانده می‌شد. سهله همسر ابوحذیفه به خدمت پیامبرصآمد و گفت‌: ای رسول خدا ما سالم را فرزند خود خوانده بودیم‌، او پیش من و ‌ابوحذیفه می‌آمد و مرا در جامه کار و لباس مخصوص خانه می‌دید، و حالا می‌دانید که خداوند درباره پسرخوانده‌ها چه فرموده است‌، تکلیف چیست‌؟ پیامبرصفرمود: «أرضعیه خمس رضعات»«‌‌او را پنج بار شیر از پستان خود، باو بدهید»‌. از آن پس بمنزله فرزند شیری اوبود. زبنب دخت ام سلمه ازام سلمه روایت‌ کرده است که او بعایشه‌گفت‌: براستی جوانی به نزد شما می‌آید، که من دوست ندارم به نزد من بیاید، عایشه بوی‌گفت‌: آیا شما پیامبرصرا اُ‌سوه حسنه و مقتدای خود می‌دانی‌؟ گفت‌: همانا زن ابوحذیفه به پیامبرص‌گفت‌: سالم به نزد من می‌آید و اومردی است که سالم از اوبدگمان است‌. پیامبرصگفت‌: «أرضعیه حتى یدخل علیك»«‌به وی شیر دهید تا برتو محرم‌گردد و به نزد توآید». برگزیده این دو نظریه آنست که ابن القیم بدان رسیده است اوگوید: بیگمان حدیث «‌سهله» نه منسوخ است و نه مخصوص و نه عام برای هرکس‌، بلکه رخصتی است‌، برای ضرورت و نیاز، برای‌کسی که ناچاراست ازاینکه به نزد زنی برود و برای آن زن سخت باشدکه خود را از او بپوشاند، همانگونه که برای سالم و سهله زن ابوحذیفه پیش می‌آمد. دراین حال اگر شخص بزرگسال شیرخورد موثر است و موجب تحریم می‌شود و اما در غیر این حالت‌، تاثیر ندارد مگر اینکه در کوچکی و بچگی‌، شیر خورده باشد، و مسلک و مذهب شیخ الاسلام ابن تیمیه نیز چنین است‌، احادیث مربوط به شیرخوارگی بزرگسال‌، یا مطلق هستند و بحدیث سهله مقید می‌گردند یا عام هستند برای همه احوال و تخصیص می‌یابند. و این بهتراست ازاینکه بگوئیم نسخ شده‌اند یا تنها به سهله اختصاص دارد و بهتر می‌توان به همه احادیث عمل نمود و قواعد شریعت‌، هم اینرا قبول دارد و بدان‌گواهی می‌دهد. پایان سخن ابن القیم‌.