نماز عید فطـر و عید قربان
سنت نماز آن دو عید ازسال اول هجری آغاز گردید و سنت موکده میباشد چه پیامبرصپیوسته آنها را انجام داده و به مردان و زنان فرمود که برای ادای آن از شهر بیرون روند. مباحث مربوط به نماز عیدین را بشرح زیر خلاصه میکنیم:
۱- مستحب است که خود را شستشو داد و خوشبو کرد و بهترین لباس را پوشید:
جعفر پسر محمد از پدر و جدش روایت کرده است که پیامبرصدر هر عیدی بهترین نوع عبای یمن را که داشت میپوشید. به روایت شافعی و بغوی.
از حضرت حسن مجتبی روایت است که: «پیامبرصبه ما امر میفرمود که در روزهای عید، بهترین لباسی که داریم بپوشیم و خوشبوترین مواد خوش بوئی که داریم استعمالکنیم و گرانبهاترین حیوانی که داریم قربانیکنیم». حاکم این حدیث را روایتکرده است. در اسناد آن اسحاق پسر برزخ میباشدکه ازدی او را ضعیف میشمارد و ابن حبان او را موثوق به میداند. ابن القیمگفته است: پیامبرصدر روزهای عید زیباترین جامهای که داشت میپوشید. او یک دست لباس آراسته داشت که برای عید و جمعه میپوشید.
۲- سنت است که پیش از بیرون رفتن برای نمازعید فطر چیزی خورد بخلاف قربان:
سنت است پیش از بیرون رفتن، برای نماز عید فطر چند دانه خرما که تعدادشان فرد باشد بخورد و در نماز عید قربان سنت است که بعد از بازگشت از نمازگاه، اگر قربانی داشته باشد، از آن بخورد. و الا آن دانههای خرما را بخورد.
انسگفته است: پیامبرصروز عید فطر، پیش از اینکه افطار کند، چند دانه خرما که شمارهاش فرد بود میخورد. به روایت احمد و بخاری. از بریده نیز روایت است که: «پیامبرصدر روز عید فطر پیش از اینکه صبح بیرون آید، چیزی میخورد و در روز عید قربان تا برنمیگشت، چیزی نمیخورد». به روایت ترمذی و ابن ماجه و احمد، احمد افزوده استکه: از قربانی میخورد. در «موطا» از سعید بن المسیب روایت است که درعید فطر، به مردمگفته میشد پیش از صبح چیزی بخورند. ابن قدامه گفته استکه: در استحباب تعجیل اکل در روز عید فطر هیچ اختلافی را سراغ ندارم.
۳- بیرون رفتن به سوی نمازگاه:
میتوان نماز عید را در مسجد خواند، و لی خواندن آن در نمازگاه بیرون شهر مادام که عذری نباشد، بهتر است (بغیر از مکه که خواندن نماز عید در مسجد الحرام بهتر است). چون پیامبرصنماز عیدین را در نمازگاه خارج مدینه میخواند و تنها یکبار بعلت اینکه باران میآمد آن را درمسجدالنبی خواند. ابوهریره گفته که: «یکبار روز عید باران میآمد و پیامبرصنماز عید را با ما در مسجد خواند». به روایت ابوداود و ابن ماجه و حاکم که در اسناد او شخصگمنامی هست. حافظ در «تلخیص» گفته، اسناد آن ضعیف است. و ذهبیگفته این حدیث منکر است.
۴- بیرون رفتن زنان و بچهها به نمازگاه:
بیرون رفتن بچهها و زنان به نمازگاه عیدین از نظر شرع جایز است، خواه زنان دوشیزه یا غیر دوشیزه، جوان یا پیر یا قاعده باشند. چه ام عطیه گفته است: «به ما دستور داده شدکه دختران دوشیزه و زنان قاعده را به نمازگاه عیدین بیرون ببریم تا کار نیک و دعوت مسلمانان را مشاهدهکنند و زنان قاعده از نمازگاه کناره میگرفتند». این حدیث متفق علیه است.
ابن عباسگفته است که: «پیامبرصزنان و دخترانش را بیرون میآورد». به روایت ابن ماجه و بیهقی. ابن عباسگفته است: «من روز عید فطر یا عید قربان همراه پیامبرصبیرون رفتم که اول نمازگزارد، سپس خطبه ایراد نمود، سپس پیش زنان رفت و آنان را پند و اندرزو تذکرداد و به دادن صدقه دعوت فرمود». به روایت بخاری.
۵- راه ایاب و ذهاب یکی نباشد:
بیشتر علما براین رای هستندکه مستحب است، راه رفتن به نمازگاه و راه بازگشت با هم یکی نباشند. خواه برای امام یا مامومین هردو مستحب است.
جابر گفته است: «راه رفتن و بازگشت پیامبرصدر روز عید یکی نبود». به روایت بخاری. ابوهریره گفته است: «هرگاه پیامبرصروز عید بیرون میرفت از راهی برمیگشت که با راه بیرون رفتنش فرق داشت». به روایت احمد و مسلم و ترمذی. البته میتوان از همان راه بیرون رفتن نیز برگشت. ابوداود و حاکم و بخاری در تاریخ خود از پسر پسر مبشرروایتکردهاندکهگفته است: «من با اصحاب پیامبرصدر روزعید فطر و عید قربان از طریق «بطن بطحان» به نمازگاه بیرون میرفتیم و با پیامبرصنماز میگزاردیم، سپس از همان «بطن بطحان» به خانههای خود برمیگشتیم». ابن السکنگفته اسناد او شایسته است.
۶- وقت نماز عید:
وقت نماز عید از هنگامی که خورشید باندازه سه متر ارتفاع دارد تا زوال خورشید میباشد. چه احمد پسر بناء از جندب روایتکرده استکه: «پیامبرصنماز فطر را و قتی برایمان میخواند که خورشید باندازه دو «رمح» بالا آمده بود و نماز قربان را و قتی میخواندکه خورشید باندازه یک «رمح» بالا آمده بود». شوکانی گفته است: این حدیث نیکوترین حدیثی است که درباره تعیین و قت صلاه عیدین آمده است. و در حدیث آمده است که تعجیل در نماز عید قربان و تاخیر در نماز عید فطر مستحب میباشد. ابن قدامه گفته است که: تعجیل در نماز عید قربان سنت است تا و قت برای قربانیکردن فراخ باشد و تاخیر در نماز عید فطر سنت است تا و قت برای پرداخت زکات فطریه فراخ باشد، و دراین باره خلافی را سراغ ندارم.
۷- اذان و اقامه برای نماز عید:
ابن القیمگفته است: «پیامبرصو قتی که به نمازگاه میرسید بدون اذان و اقامه و گفتن «الصلاه جامعه» نماز عید را شروع میکرد. و سنت است که هیچکدام از اینها گفته نشود». از ابن عباس و جابر روایت استکه: «او در روز عید فطر و عید قربان اذان نمیگفت». این روایت متفق علیه است.
مسلم از قول عطاءگفته استکه: «جابر به من خبر دادکه برای نماز عید فطر پیش از خروج امام و بعد از آن، اذانی و اقامهای و ندائی وجود ندارد، درآن روز، ندائی و اقامهای نبود». از سعد بن ابی و قاص روایت استکه: «پیامبرصنماز عید را بدون اذان و اقامه میخواند و دو خطبه را ایستاده ایراد میکرد، که در بین آنها اندکی مینشست». به روایت بزاز.
۸- تکبیرات در نماز عیدین
نماز عید دو رکعت میباشد، که سنت است نمازگزار در رکعت اول، پیش از قرائت (فاتحه الکتاب) و بعد از تکبیره الاحرام هفت بار تکبیر دیگر بگوید و در رکعت دوم بعد از تکبیر قیام پنج بار تکبیر گوید. در رکعت اول و دوم هر بار که تکبیر گفت دستها را بمانند تکبیره الاحرام، بلندکند. عمرو پسر شعیب از پدر و جدش روایت کرده است که: «پیامبرصدر نماز عید دوازده بار تکبیرگفت، هفت بار در رکعت اول و پنج باردر رکعت دوم و پیش از نماز عید و بعد از آن نمازی دیگر نخواند». به روایت احمد و ابن ماجه. امام احمدگفت: نظرمن نیز چنین است. در روایت ابوالدرداء و دارقطنی آمده است که پیامبرصفرمود: «التكبیر فی الفطر سبع فی الاولى وخمس فی الاخرة، والقراءة بعدهما كلتیهما»«در نماز عید فطر هفت بار تکبیر در رکعت اول و پنج بار در رکعت دوم و قرائت بعد ازتکبیرات است». این قول ارجح اقوال و رای بیشتر اهل علم از اصحاب پیامبرصو تابعین و پیشوایان فقه نیز چنین است. ابن عبدالبرگفته است: «با طرق نیکو از عبدالله پسر عمرو، و ابن عمر، و جابر و عایشه و ابی و اقد و عمرو عوف مزنی روایت شده است که پیامبرصدر نماز عیدین هفت باردر رکعت اول و پنج باردر رکعت دوم تکبیرگفت. و خلاف این نه بصورت قوی و نه بصورت ضعیف ازاو روایت نشده است. و این صورت نخستین صورتی میباشدکه بدان عمل شده است» . پیامبرصبین هردو تکبیر توقف کوتاهی میکرد و ذکر و دعائی معین دراین باره ازاو نقل نشده است. و لی طبرانی و بیهقی با سند قوی از ابن مسعود روایتکردهاندکه او قولا و فعلا در فاصله بین تکبیر حمد و ثنای خدا و درود بر پیامبر میگفت . و از حذیفه و ابوموسی نیز چنین روایت شده است.گفتن تکبیرات سنت است، پس اگر کسی سهواً یا به عمد آنها را ترککرد، نمازش باطل نمیشود و ابن قدامه گفته است در این باره خلافی سراغ ندارم. شوکانی ترجیح داده است که اگر کسی سهواً آن را ترککرد، نیازی به سجده سهو نیست.
۹- نماز سنت پیش از و بعد از نماز عیدین:
نماز سنت پیش از و بعد از نماز عید به ثبوت نرسیده است. پیامبرصو یاران وی و قتی که به نمازگاه میرسیدند پیش از و بعد از آن نمازی نمیخواندند. ابن عباسگفته است: «پیامبرصروز عید بیرون رفت و دو رکعت نماز بجای آورد که پیش از و بعد از آن نماز دیگر نخواند». همه محدثین این روایت را نقلکردهاند. و ابن عمر نیز چنینکرد و گفت عمل پیامبرصچنین بوده است. و بخاری از ابن عباس نقلکرده است که او خواندن نماز پیش از نماز عید را مکروه میدانست. اما درباره مطلق نماز سنت بقول حافظ ابن حجر در «الفتح» هیچگونه دلیلی خاص درباره منع آن درایام هفته به ثبوت نرسیده است مگر اینکه در اوقات کراهت باشد.
۱۰- چه کسانی میتوانند نماز عید را بخوانند؟
مردان و زنان و بچگان مقیم باشند یا مسافر، بصورت جماعت یا انفرادی، در خانه یا در مسجد یا درنمازگاه خارج شهر، میتوانند نمازعید را بخوانند و نمازشان صحیح است. اگر کسی به نماز جماعت نرسید، میتواند بصورت انفرادی دو رکعت بخواند.
بخاری میگوید: اگر کسی به نماز عید نرسید، دو رکعت میخواند و همچنین زنان و کسانی که در خانهها و روستاها هستند نیز دو رکعت مـیخوانند، چه پیامبرصفرمود: «هذا عیدنا أهل الاسلام» «این جشن ما مسلمانان است».
انس بن مالک به مولای خود ابن ابی عتبه در «زاویه» دستور دادکه او اهل و فرزندش را جمعکرد و با آنان همچون مردم شهر نماز خواندند و تکبیر گفتند. عکرمه گفت: «مردم سواد یعنی عراق در روز عید جمع میشوند و دو رکعت نماز عید را میخوانند، بهمانگونه که امام در شهر رفتار میکند». عطاء گفت: اگر کسی به نماز عید نرسید، خودش دو رکعت میخواند.
۱۱- خطبه عید:
خطبه عید و گوش دادن به آن سنت است. از ابوسعید روایت است که:
«پیامبرصروز عید فطرو عید قربان به نمازگاه بیرون میرفت. نخستین چیزی که بدان شروع میکرد، نماز بود، سپس برمیگشت و روبروی مردم میایستاد در حالیکه مردم همچنان بصف نشسته بودند. مردم را پند و اندرز و سفارش و دستور میداد. و اگر میخواست که گروهی ازسپاهیان را به جائی بفرستد یا به چیزی امر نماید، همانجا آن را انجام میداد و آنگاه به شهر برمیگشت». ابوسعیدگفت: «بعد از پیامبرصمردم نیز چنین رفتار میکردند تا اینکه مروان امیر مدینه شد، در عید فطریا عید قربان با وی بیرون رفتیم، چون به نمازگاه رسیدیم، اوخواست پیش از نماز از منبری که کثیربن الصلت ساخته بود، بالا رود، که من جامهاش را کشیدم، و او خود را از دست من رها کرد و از منبر بالا رفت و پیش ازنماز خطبه ایراد کرد. من به وی گفتم: به خدای سوگند، آن را دگرگونکردید. اوگفت: ای ابوسعید... آنچه که تو میدانی گذشت. گفتم: بخدای سوگند، آنچه که مـیدانم بهتر است از آنچه که نمیدانم. او گفت: بعد از نماز مردم نمینشینند که به ماگوش دهند، لذا خطبه را پیش از نماز قرار دادم». این روایت متفق علیه است.
از عبدالله بن السائب روایت استکه: من در موسم عید در حضور پیامبرصبودم، چون نماز را خواند، فرمود: «إنا نخطب فمن أحب أن یجلس للخطبة فلیجلس ومن أحب أن یذهب فلیهذب»«ما خطبه ایراد میکنیم هرکس دوست دارد بنشیند،گوش دهد، هرکس دوست دارد برود، برود». به روایت نسائی و ابوداود و ابن ماجه.
تمام روایاتی که میگویند خطبه عید دو تا است که باید امام در بین آنها بنشیند، ضعیف هستند. نووی گفت: درباره تکرار خطبه عید چیزی ثابت نشده است.
مستحب است که خطبه عید با حمد خدا افتتاح گردد و غیر از این چیزی از پیامبرصروایت نشده است. ابن القیم گفت: همه خطبههای پیامبرصبا «الحمد الله ...»آغاز میشد و در هیچ حدیثی از او نقل نشده است که او خطبههای عید را با تکبیرات آغاز کرده باشد. بلکه ابن ماجه در سنن خود از سعید موذن پیامبرصروایتکرده استکه: «پیامبرصدر خلال خطبه تکبیر میگفت. و در خطبه عیدین فراوان تکبیر میگفت». از این روایت بر نمیآید که او خطبه را با آن افتتاح میکرد. درباره افتتاح خطبههای عید و استسقاء مردم اختلاف دارند. بعضی گفتهاند: هردو با تکبیرافتتاح میشوند. و بعضیگفتهاند: خطبه استسقاء با استغفار افتتاح میگردد. برخی گفتهاند: هردو با ستایش خداوند آغاز میشوند
شیخ الاسلام تقیالدین گفت: این قول آخرین درست است چون پیامبرصفرمود: «كل أمر ذی بال لا یبدأ فیه بالحمد فهو أجذم»«هرکار با اهمیتی که با الحمد لله شروع نشود ناقص است». و همه خطبههای پیامبرصبا «الحمد لله» آغاز میشدند. اما اینکه عده کثیری از فقهاء گفتهاند: خطبههای استسقاء با استغفار و خطبههای عیدین با تکبیرآغاز میشوند، آنان بطور قطع، دلیلی از سنت نبوی براین سخن خود ندارند و سنت برخلاف آن حکـم میکند چه همه خطبههای پیامبرصبا «الحمد لله» آغاز شدهاند.
۱۲- قضای نماز عید:
ابوعمیر به پسر انس گفت: «عموهایم از انصار که اصحاب پیامبرصبودند برایم نقلکردند که: بعلت ابری بودن هوا نتوانستیم هلال شوال را رویت کنیم، فردایش روزه گرفتیم، در آخر روز چند سوار آمدند و در حضور پیامبرصگواهی دادند که دیروز هلال شوال را رویتکردهاند.کسانی که میگویند: اگر جماعتی بسبب عذری نماز عید را نتوانستند بخوانند، فردایش میتوانند بیرون روند و نماز عید را بخوانند، میتوانند بدین حدیث استدلال کنند.
۱۳- بازی و سرگرمی و آواز خوانی و خوردن در ایام عید:
بازی و سرگرمیهای مباح و سالم و آبرومندانه و آواز خوش از جمله شعایر دینی روزهای عید است تا و رزشی برای جسـم و تفریحی برای روح باشد. انس گفت: و قتی که پیامبرصبه مدینه آمد، مردم مدینه دو روز داشتند که در آنها به بازی و سرگرمی مشغول میشدند، پیامبرصفرمود: «قد أبدلكم الله تعالى بهما خیرا منهما یوم الفطر والاضحى»«خداوند بجای آنها دو روز بهتری به شما داده است: روز عید فطر و روز عید قربان». به روایت نسائی و ابن حبان با سندی صحیح.
حضرت عایشه گفت: «حبشیان در روز عید در خدمت پیامبرصمشغول سرگرمی و بازی بودند، من از روی شانه پیامبرصبدان مینگریستم، او شانههای خود را برایم پایین انداخت، من همچنان داشتم بدانان مینگریستم تا اینکه خسته شده و منصرف گشتم» به روایت احمد و شیخین. باز هم از ایشان روایت کردهاند که گفت: «در روز عید ابوبکر صدیق پیش ما آمد، در حالی که دوکنیز (به آواز) داستان رویدادی «یوم بعاث» را میخواندند، که درآن روز سران قبیله اوس و خزرج کشته شدهاند، ابوبکر گفت: ای بندگان خدا، سرود شیطان میخوانید؟ سه بار این سخن را تکرارکرد، پیامبرصفرمود: «یا أبا بكر إن لكل قوم عیدا وإن الیوم عیدنا» «ای ابوبکر هر قومی عیدی دارد و امروز عید ما است». متن این حدیث را بخاری چنین ذکر کرده است: عایشه گفت: پیامبرصپیش ما آمد، درحالی که دو کنیز برایمان آواز مربوط به و اقعه «یوم بعاث» را میخواندند، پیامبرصبر روی فرش به پهلو خوابیدند و روی خود را برگرداندند. سپس ابوبکر و ارد شد و مرا طرد کرد و گفت: سرود شیطان پیش پیامبر؟ آنگاه پیامبرصبه وی روی آورد و فرمود: آنان را بحال خود بگذار. چون او غافل شد، بدانان اشارهکردم که بیرون رفتند، آن روزعید بود و سیاهان با سپر و نیزه بازی میکردند. یا من از پیامبرصدرخواستکردم و یا او خود فرمود: دوست داری نگاه کنی؟ گفتم: آری، مرا پشت سر خویش نگاه داشت بگونهای که گونه برگونهاش نهاده بودم، میفرمود: «مشغول کار خود باشید ای حبشیان» تا اینکه خسته شدم، فرمود: ترا بس است؟ گفتم: آری، آنگاه فرمود: «برو». حافظ در «الفتح» گفته و ابن السراج از طریق ابوالزناد از عروه و او از عایشه روایت کرده که پیامبرصآن روزفرمود: تا یهودیان مدینه بدانندکه در دین ما نیزگشایش است و بیگمان دین پاک و باگذشتی، به من داده شده است: «لتعلم یهود المدینة أن فی دیننا فسحة، إنی بعثت بحنیفیة سمحة». احمد و مسلم از نبیشه روایت کردهاند که، پیامبرصفرمود: «ایام التشریق -روزهای یازدهـم و دوازدهـم و سیزدهم ذی الحجه - روزهای خوردن و نوشیدن و یاد خدا است».
۱۴- فضیلـت عمل شایسته در ده روز اول ذی الحجه:
ابن عباسگفت: پیامبرصفرمود: «عمل صالح در این ده روز اول ذیالحجه از همه روزهای دیگر نزد خدا پسندیدهتر است.گفتند: ای رسول خدا، حتی از جهاد فی سبیل الله نیز پسندیدهتر است؟ فرمود: حتی از جهاد فی سبیل الله هـم بهتر است، مگر مجاهدی که با جان و مالش به جهاد رفته و هیچیک را پس نیاورده باشد». جز مسلم و نسائی همه محدثین آن را روایت کردهاند. احمد و طبرانی از ابن عمر روایت کردهاند که پیامبرصفرمود: «ما من أیام أعظم عند الله سبحانه ولا أحب إلى الله العمل فیهن من هذه الایام العشر فأكثروا فیهن من التهلیل والتكبیر والتحمید»«عمل در هیچ روزی، باندازه عمل دراین ده روز، نزد خداوند پسندیدهتر نیست، پس در آنها بسیار تهلیل و تکبیرو تحمید بگوئید = الله اكبر الله اكبر الله اكبر لااله الا الله والله اكبر ولله الحمد».
ابن عباس در تفسیر آیه: ﴿وَیَذۡكُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ فِیٓ أَیَّامٖ مَّعۡلُومَٰتٍ﴾[الحج: ۲۸]. «و نام خدا را در روزهای دانسته شده یاد کنند»،گفته استکه: «مراد ده روزه اول ذی الحجه است». «ابن عمر و ابوهریره در این ده روزه به بازار میرفتند و تکبیر میگفتند، مردم نیز تکبیر را تکرارمیکردند». به روایت بخاری. و سعید بن جبیر در این ده روزه آنقدر کوشش و تلاش میکردکه نزدیک بودکه از عهدهاش برنیاید. اوزاعی گفته است: شنیدهام که عمل خیردر این ده روز باندازه جنگ در راه خداکه روزش روزه و شبش نگهبانی داشته باشی ثواب دارد، مگر اینکه درآن جنگ کسی به شهادت برسد که در آن صورت جنگ و جهاد ثوابش بیشتر است. اوزاعی گفته است: «این حدیث را مردی از بنیمخزوم از پیامبرصبرایـم روایت کرد». از ابوهریره روایت است که، پیامبرصفرمود: «ما من أیام أحب إلى الله أن یتعبد له فیها من عشر ذی الحجة یعدل صیام كل یوم منها بصیام سنة وقیام كل لیلة منها بقیام لیلة القدر»«خداوند عبادت در این ده روزه ذی الحجه را بیش از اوقات دیگر دوست دارد، روزه هریک از آنها برابر است با روزه یکسال و عبادت هرشب از آنها برابراست با عبادت شب لیله القدر». به روایت ترمذی و ابن ماجه و بیهقی.
۱۵- تهنیت و تبریک عید مستحب است:
جبر بن نفیر گفت: یاران پیامبرصچون در روز عید بهم میرسیدند، به یکدیگر میگفتند: «تقبل منا ومنك»«خداوند از ما و از شما بپذیرد». حافظ گفته است: اسناد این روایت «حسن» است.
۱۶- تکبیر گفتن در روزهای عید:
تکبیر گفتن در روزهای عید فطر و عید قربان سنت است. درباره عید فطر خداوند فرموده: ﴿وَلِتُكۡمِلُواْ ٱلۡعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَىٰكُمۡ وَلَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ١٨٥﴾[البقرة: ۱۸۵]. «و تا اینکه شماره روزهای یک ماه را تکمیلکنید و بپاس اینکه خداوند شما را هدایت کرده است او را تکبیر گویید و باشد که شما سپاسگزار او باشید».و درباره عید قربان خداوند میفرماید: ﴿۞وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ فِیٓ أَیَّامٖ مَّعۡدُودَٰتٖۚ﴾[البقرة: ۲۰۳]. «در روزهای ایام التشریق ذکر خدا کنید».و ﴿كَذَٰلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمۡ لِتُكَبِّرُواْ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَىٰكُمۡۗ﴾[الحج: ۳۷]. «و همچنین خداوند آنها را برایتان رام کرده است تا به پاس اینکه شما را هدایتکرده است او را تکبیر گویید».جمهور علما میگویند که ابتدای تکبیر گفتن در روز عید فطر از هنگام بیرون رفتن برای نماز است تا اینکه خطبه عید آغاز میشود و در این باره احادیث ضعیفی نقل شده است. اگرچه دراین باره، بطور صحیح از ابن عمرو دیگر اصحاب روایت موجود است، حاکـم گفته است: این سنت متداول اهل حدیث میباشد. مالک و احمد و اسحاق و ابوثور نیز چنین گفتهاند. و گروهی گفتهاند: تکبیر شب عید فطر از هنگام رویت هلال، تا و قت خروج مردم، برای نمازگاه و بیرون آمدن امام است.
وقت تکبیر گفتن در عید قربان از صبح روز عرفه تا عصر ایام التشریق است. ایام التشریق عبارت است از روزهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ماه ذیالحجه. حافظ در «الفتح» گفته است: هیچ حدیث صحیحی دراین باره از پیامبرصبه ثبوت نرسیده است. و صحیحیترین سخنی که در این باره نقل شده، سخنی است که از علی و ابن مسعود نقل شده است که گفتهاند از صبح روز عرفه تا عصر آخر ایام «منی» میباشد. ابن المنذر و دیگران آن را ذکر کردهاند. امام شافعی و احمد و ابو یوسف و محمد نیز بدین رای عمل کرده و مذهب عمر و ابن عباس است.
استحـاب تکبیر گفتن در ایام التشریق اختصاص به یک و قت معین از آن روزها ندارد. بلکه در تمام اوقات این سه روز مستحب است. بخاری گفته است: عمر بن خطاب در خیمه خویش در«منی» تکبیر میگفت و اهل مسجد آن را میشنیدند و تکبیر میگفتند و اهل بازار نیز آن را تکرار میکردند و صدای تکبیر در سراسر «منی» طنین میانداخت. ابن عمر دراین سه روز بعد از نمازهای فرض و در رختخواب و در خیمهاش و مجلس و بهنگام راه رفتن، تکبیرات را میگفت. و میمونه در روز قربانی تکبیر میگفت. و زنان پشت سر ابان بن عثمان و عمر بن عبدالعزیز در شبهای ایام الثشریق همراه با مردان درمسجد تکبیرمیگفتند. حافظ در «الفتح» گفته است: از این اخبار بر میآید که در این ایام بعد از نمازهای فرض و دیگراوقات تکبیر گفتهاند. و لی علماء با هـم اختلاف دارند: بعضی گفتهاند: تکبیر بعد از نمازها میشود. و بعضی گفتهاند تنها بعد از نمازهای فرض گفته میشود. و بعضی گفتهاند:
تکبیر گفتن اختصاص به مردان دارد نه زنان و برای جماعت است نه برای منفردین بعد از نمازهای فرض اداء است نه نمازهای فرض قضاء. برای مقیمین است نه برای مسافرین و برای ساکنان شهرهاست نه برای ساکنان روستاها.
از ظاهر سخن بخاری چنین بر میآید که برای همه آنها مستحب است و اخبار و آثاری که ذکر کرده است، سخن وی را تایید میکند. در باره الفاظ تکبیر میدان و سیع است و لی صحیحترین صورت تکبیر آنست که عبدالرزاق با سند صحیح از سلمان روایت کرده است: الله أكبر، الله أكبر، الله أكبر كبیرا.و از عمربن خطاب و ابن مسعود چنین آمده است:
«الله أكبر الله أكبر لا إله إلا الله، والله أكبر الله أكبر ولله الحمد»
***
سپاس برای خداوندکه ترجمه قسمت «صلاه» از جلد اول کتاب شریف «فقه السنه»
بتاریخ ١٣٦٢.٤.١١ برابر بیستم ماه رمضان المبارک پایان پذیرفت.
سنندج -ابراهیمی