به ازدواج درآوردن دختر یتیم
پیش از بلوغ میتوان دختر یتیم را به نکاح کسی درآورد و اولیاء او عقد نکاح را اجرا کنند و پس از بلوغ دختر حق «خیار» دارد و میتواند اگر راضی نباشد نکاح خویش را فسخ کند. رای عایشه و احمد و ابوحنیفه چنین است:
خداوند میفرماید: ﴿وَیَسۡتَفۡتُونَكَ فِی ٱلنِّسَآءِۖ قُلِ ٱللَّهُ یُفۡتِیكُمۡ فِیهِنَّ وَمَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡكُمۡ فِی ٱلۡكِتَٰبِ فِی یَتَٰمَى ٱلنِّسَآءِ ٱلَّٰتِی لَا تُؤۡتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرۡغَبُونَ أَن تَنكِحُوهُنَّ﴾[النساء: ۱۲۷]. «از تودرباره زنان سوال میکنند، بگو خداوند در این زمینه به شما پاسخ میدهد و آنچه در قرآن درباره زنان یتیمی که حقوق آنها را به آنها نمیدهید و میخواهید با آنها ازدواج کنید...».عایشه گفته است: مراد دختر یتیمهای است که تحت سرپرستی و لی خود میباشد و و لی او بنکاح کردن او رغبت و تمایل میکند و مهرالمثل مناسب و شایسته او را نمیدهد. لذا اینگونه اولیاء از ازدواج با دختر یتیم مولیه خود، منع شدهاند مگر اینکه درباره مهریه آنان راه عدل و قسط پیشگیرند.
در سنن چهارگانه از پیامبرصروایت شده استکه: «الیتیمة تستأمر فی نفسها، فإن صمتت فهو إذنها وإن أبت فلا جواز علیها» «باید از دختر یتیمه اجازه گرفت، آنگاه او را نکاح کرد، اگر سکوت کرد، سکوت او بمنزله اجازه او است، اگر امتناع و رزید، نکاح وی جایز نیست».
امام شافعیگوید: تزوج و نکاح دختر یتیمه درست نیست مگر بعد از بلوغ، چون پیامبرصفرمود «الیتیمه تستامر»و بدیهی استکهکسب اجازه پس از بلوغ صورت میگیرد چونکسب اجازه از صغیره و نابالغ فائدهای ندارد.