فقه السنه

فهرست کتاب

فلسفه ازدواج

فلسفه ازدواج

اسلام بدین‌جهت ازدواج را تشویق و ترغیب می‌کندکه بر آن آثاری مترتب است که بسود فرد و جامعه و نوع انسانی بطور کلی می‌باشد:

۱- غریزه جنسی‌، نیرومندترین و شدیدترین غریزه انسانی است‌، که همواره انسان را بر آن می‌دارد، که برای ارضای آن‌، راهی و فرصتی و جولانگاهی پیدا کند. چنانچه راه درست و صحیحی‌، برای اشباع و ارضای آن یافته نشود، انسان را دچار نابسامانی‌ها و پریشانی‌ها و لغزش‌ها و پرتگاه‌ها و انحرافات بس دشوار می‌گرداند.

ازدواج و انتخاب همسر و یژه نیکوترین راه طبیعی و سرشتی و مناسب‌ترین و بهترین جولانگاه سود مند و حیات بخش است ، برای سیراب نمودن و اشباع غریزه جنسی، در نتیجه تن انسان، آرامش می‌یابد و کشمکش و نزاع درونی پایان می‌گیرد، و آرام می‌شود، قرآن بدان اشاره دارد که می‌فرماید: ﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡكُنُوٓاْ إِلَیۡهَا وَجَعَلَ بَیۡنَكُم مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةًۚ إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَكَّرُونَ٢١[الروم: ۲۱]. «و از نشانه‌های قدرت خداوندی است ، که برایتان از جنس خودتان، همسران آفرید، تا بدان انس و الفت گیرید و به و سیله آن‌ها آرامش روحی و دلایل و نشانه هائی است برای کسانی که تفکر و تامل پیشه کنند».

ابو هریره گوید: پیامبرصگفت: «إن المرأة تقبل فی صورة شیطان، وتدبر فی صورة شیطان، فإذا رأى أحدكم من امرأة ما یعجبه فلیأت أهله، فإن ذلك یرد ما فی نفسه» «بیگمان زنان برای مردان و سوسه گرند و مردان را بوسوسه می‌اندازند چه روی کنند چه پشت‌کنند. در این معنی برای مردان یکسان است و شیطان از اینراه مردان را می‌فریبد، پس هرگاه یکی ازشما، درزن چیزی دید، که او را و سوسه‌کند و خوشش آید، برای دفع این و سوسه‌، به همسرخود مراجعه‌کند و با وی همبسترشود تا از این و سوسه رهائی یابد»‌. بروایت مسلم و ابوداود و ترمذی‌.

۲- ‌ازدواج نیکوترین و سیله است برای صاحب فرزند شدن و کثرت زاد و و لد و استمرار زندگی و حفظ نسب که اسلام بدان بسیار اهمیت می‌دهد و حفظ آن را خواهان است‌. قبلا نیزگفتیم که پیامبرصفرمود: «تزوجوا الودود الولود، فإنی مكاثر بكم الانبیاء یوم القیامة» «‌با زنانی ازدواج‌کنید که مهربان و زاینده باشند، زیرا در روز قیامت من باکثرت و فراوانی شما، بر پیامبران الهی مباهات می‌کنم و افزونی می‌طلبم‌».

کثرت نسل‌، دارای مصالح و منافعی است که ملت‌ها را بر آن می‌دارد، که به جمعیت توده مردم خویش بسیاراهمیت بدهند و بر آن حریص باشند، بگونه‌ای که برای افرادی که فرزندانشان فراوان باشند، جایزه‌های تشویقی درنظر می‌گیرند و در مثل آمده است‌: «العزة للكاثر» «عزت ازآن‌کسی است که بیشترفرزند داشته باشد یا بیشتر دارد». این حقیقت همچنان بقوت خود باقی است و بر آن نقص و کاهشی عارض نشده است‌.

احنف بن قیس نزد معاویه رفت و دیدکه او «یزید» پسرش را، پیش روی خود نهاده و با خوشحالی به وی می‌نگرد، خطاب به احنف گفت‌: ای ابابحر، درباره فرزند نظر تو چیست‌؟ او مراد معاویه را فهمید و گفت‌: ای امیر مومنان فرزندان‌، پشتیبان ما، و ستون فقرات و میوه و ثمره دل‌هایمان و نور دیدگان ما هستند. بوسیله آنان بر دشمنان خود می‌تازیم و جانشینان ما، برای آیندگانند، پس برایشان زمین هموار و رام و آسمان سایه انداز و سایه‌گستر باش‌، اگر چیزی از تو خواستند بدانان بده‌، اگر طلب رضای توکردند، رضایت خویش را بدانان ارزانی دار، آنان را از بخشش خود محروم نگردان‌، که درغیرآن صورت‌، از نزدیکی تو، سیرمی‌شوند و قرب ترا ملالت ‌آورتلقی می‌کنند و از ادامه زندگی با تو بدشان می‌آید و برای مردنت دقیقه شماری می‌کنند و با شتاب آن را، آرزو می‌کنند. معاویه ‌گفت‌: خدا خیرت دهات ای ابابحر، براستی آنان همانگونه هستند که‌، تو توصیف ‌کردی‌.

۳- بیگمان غریزه پدری و مادری‌، در سایه وجود طفل و کودک‌، رشد و تکامل می‌یابد و احساسات و مهر و شفقت و عاطفه انسانی‌، که انسانیت انسان بدون این فضایل بکمال نمی‌رسد، از اینراه‌، رشد و نمو می‌کند و پرورش می‌یابد.

۴- ‌احساس مسئولیت در ازدواج و تحمل بارآن و مراعات حال فرزندان‌، انسان را بکار و کوشش و امی‌دازد و او را ناچار می‌سازد، که استعدادات خویش را بکار اندازد و شایستگی‌های خود را نیرو بخشد و برای انجام و ظایف و تکالیف و مسئولیت‌های خویش‌، قیام‌کند و به تلاش و جد و جهد پردازد، که در نتیجه آن‌، درآمد سرانه و تولید و ثروت افزایش می‌یابد و استعدادها بکارگرفته می‌شوند. و مردم و ادار می‌شوند، که خیرات و منافع و بهره‌هائی که‌، خداوند در طبیعت بودیعت نهاده است‌، استخراج‌کنند و از آن بهره‌ گیرند.

۵- ازدواج سبب می‌گردد که کارهای خانه و خانواده‌، بگونه‌ای تقسیم شود، که کارهای درونی و بیرونی خانه‌، نظام و سامان‌گیرد و مسئولیت مرد و زن‌، درکارهای مربوط بهرکدام‌، مشخص و معین‌گردد. پس زن بکارهای خانه و خانه‌داری و تربیت و پرورش فرزندان و ایجاد جو مناسب و شایسته برای استراحت و فراغت خاطر مرد، بگونه‌ای که خستگی مشاغل خویش را فراموش‌کند و آرامش و شادی یابد،

می‌پردازد. و مرد هم بنوبه خود بکارمی‌پردازد و مایحتاج زندگی و خانه و خانواده و هزینه‌های روزمره را تامین می‌کند. این تقسیم عادلانه‌، موجب می‌گردد که هرکدام بنوبه خویش‌، و ظایف. طبیعی و سرشتی خود را بگونه‌ای‌، بانجام برسانندکه خدا را خوش آید و پسندیده مردم باشد و بهترین میوه و ثمره را ببارآورد.

۶- پیوند خانواده‌ها و تقویت رشته مهر و محبت بین خانواده‌ها و استحکام رابطه اجتماعی که از ثمرات ازدواج است‌، مورد تایید و تحسین و حمایت اسلام می‌باشد. زیرا جامعه‌ای که پیوند بین افراد آن‌، بر اساس محبت باشد، جامعه‌ای نیرومند و خوشبخت و سعادتیار است‌.

۷- روزنامه «‌الشعب» (‌مصری‌) مورخه ۱۹۵۹/۶/۶ گزارش سازمان ملل متحد را انتشارداده بود و درضمن آن آمده بود: ‌کسانی‌ که ازدواج می‌کنند بیشتر از کسانی که ازدواج نمی‌کنند، عمر طولانی دارند،‌ کسانی که ازدواج نمی‌کنند خواه بیوه باشند یا از طلاق استفاده ‌کرده یا اصلا عزب بوده باشند، خواه مرد یا زن باشند، کمتر از کسانی که ازدواج‌ کرده و همسر دارند، عمر می‌کنند. در آن ‌گزارش آمده بود: که مردم در همه نقاط جهان بازدواج در سن پائین روی آورده‌اند و عمر ازدواج کنندگان طولانی‌تر می‌باشد. این‌گزارش سازمان ملل‌، بر اساس بررسی‌ها و تحقیقات و آمارهائی بود،‌ که درخلال سال ۱۹۵۸ درسراسرجهان بعمل آمده بود و با توجه بدین آمارها، درگزارش آمده است‌که‌: معدل و میانگین مرگ و میر، در بین ازدواج کنندگان زن و مردکمتر بوده است از میانگین مرگ و میر، در بین زنان و مردانی که ازدواج نکرده‌اند و این نسبت در سنین مختلف عمر محفوظ بود. و گزارش چنین ادامه می‌یابد: بنابراین می‌توان گفت که از نظر بهداشتی و تندرستی‌، ازدواج برای زن و مرد، مفید می‌باشد تا جائیکه خطرات بارداری و زایمان‌، بسیار ناچیز شده است و دیگر زندگی ملت‌ها را تهدید نمی‌کند و مشکلی ایجاد نمی‌نماید. سپس در گزارش آمده است‌که‌: میانگین سن ازدواج در سراسر جهان‌، امروز بیست و چهار سال برای زنان و بیست و هفت سال برای مردان می‌باشد. و چند سال است که

متوسط سن ازدواج‌، برای زنان و مردان‌، بالاتر رفته و بیشتر شده است‌.