حجر
حجر در لغت بمعنی تضییق و در تنگنا قرار دادن و منعکردن است. و پیامبرصدر جواب یکنفر که گفت: «اللهم ارحمنی وارحم محمدا ولا ترحم معنا أحدا: لقد حجرت واسعا یا أعرابی»«اعرابیگفت: خداوندا بمن و محمد رحمکن و کسی دیگر را با ما مورد رحم قرار مده: پیامبرصگفت ای اعرابی دایره رحمت خدا را خیلی تنگ گرفتی». و حجر در اصطلاح شرع و فقه، منع کسی است از تصرف در اموال خودش.