اوقات نماز
نماز دارای اوقات محدود و معینی است که بایستی در آن و قتها گزارده شود. زیرا خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ كَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ كِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا١٠٣﴾[النساء: ۱۰۳]. «بیگمان نماز در اوقات محدود و معین فرضگردیده است».یعنی ثبوت فرضیت نماز در اوقات معین بمانند ثبوت کتابت در لوح محفوظ، محقق است. قرآنکریم، بدین اوقات اشاره کرده است: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَیِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ یُذۡهِبۡنَ ٱلسَّیَِّٔاتِۚ ذَٰلِكَ ذِكۡرَىٰ لِلذَّٰكِرِینَ١١٤﴾[هود: ۱۱۴] . «نماز را با تمام ارکان و شروط در اول و آخر روز، صبح و ظهر و عصر و در ساعاتی از شب (مغرب و عشاء)، بجای آور، بیگمان خوبیها، بدیها را از بین میبرند، این پندها یادآوری است برای پند گیرندگان».﴿أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِدُلُوكِ ٱلشَّمۡسِ إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّیۡلِ وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِۖ إِنَّ قُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ كَانَ مَشۡهُودٗا٧٨﴾[الإسراء: ۷۸]. «ای محمد از اول و قت زوال خورشید تا و قتی که تاریکی شب فرا میرسد (نماز ظهر، عصر، مغرب و عشاء) نماز را که پایه دین است بجای آور، و نماز صبح را نیز بجای آور، زیرا در نماز صبح فرشتگان شب و روز حاضر میشوند».﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَقَبۡلَ غُرُوبِهَاۖ وَمِنۡ ءَانَآیِٕ ٱلَّیۡلِ فَسَبِّحۡ وَأَطۡرَافَ ٱلنَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرۡضَىٰ١٣٠﴾[طه: ۱۳۰]. «خدای خود را ستایش کن و نماز بجای آور، قبل از طلوع خورشید (نماز صبح) و قبل از غروب آن (نماز ظهر و عصر) و در ساعاتی از شب (نماز مغرب و عشاء)، و در دو طرف روز نیز (بویژه تو ای محمد) حمد و تسبیح خدای را بجای آور، باشد که تو از پاداش فراوان آن خرسند گردی ».مقصود از تسبیح قبل از طلوع خورشید نماز صبح و مراد از تسبیح قبل از غروب خورشید نماز عصر است، زیرا در «صحیحین» از جریر بن عبدالله بجلی روایت شده که گفته است: ما در حضور پیامبرصنشسته بودیم، شب چهاردهم ماه بود، به قرص ماه نگاه کرد و فرمود: «إنكم سترون ربكم كما ترون هذا القمر، لا تضامون فی رؤیته، فإن استطعتم ألا تغلبوا على صلاة قبل طلوع الشمس وقبل غروبها فافعلوا»سپس آیۀ ١٢٩ سوره طه را قرائت فرمود. یعنی: «بیگمان شما خدای خود را (در روز قیامت) خواهید دید، بهمانگونه که این قرص ماه را میبینید، و در رویت او چیزی از شما پوشیده نمیشود یا چیزی از شما کاسته نمیشود و به شما ستم نخواهد شد، اگر توانستید که نماز خواندن قبل از طلوع و قبل از غروب خورشید را از دست ندهید، چنین کاری را بکنید». این بود اشارات قرآنکریم به اوقات نماز. اما احادیث نبوی اوقات نماز و نشانههای آن را بشرح زیر محدود و معین کرده است:
۱- از عبدالله پسر عمرو روایت است که پیامبرصفرمود: «وقت الظهر إذا زالت الشمس، وكان ظل الرجل كطوله ما لم یحضر العصر، ووقت العصر ما لم تصفر الشمس، ووقت صلاة المغرب ما لم یغب الشفق، وقت العشاء إلى نصف اللیل الاوسط، ووقت صلاة الصبح من طلوع الفجر وما لم تطلع الشمس، فإذا طلعت الشمس فأمسك عن الصلاة، فإنها تطلع بین قرنی شیطان»«وقت نماز ظهر از هنگام زوال خورشید است تا و قتی که سایه انسان باندازه طول اوست و هنوز و قت عصر فرا نرسیده باشد، و و قت عصر (بعد از اتمام و قت ظهر) تا و قتی است که خورشید زرد نشده باشد (در شرف غروب قرار نگرفته. و خیلی کمرنگ نشده باشد)، و و قت نماز مغرب تا زمانی است که شفق (احمر = سرخی کنار آسمان) پنهان نشده باشد، و و قت نماز عشاء تا نیمه شب است، و و قت نماز صبح ازسپیده دم تا طلوع خورشید است، هرگاه خورشید طلوع کرد در آن و قت از نماز خواندن خودداری کنید، زیرا خورشید بین دو شاخه شیطان طلوع میکند». مسلم آن را روایت کرده است.
۲- از جابر بن عبدالله روایت است که جبرئیل÷، به نزد پیامبرصآمد، بدو گفت: برخیز، نماز بخوان، و قتی نماز ظهر را خواند که خورشید زوال کرده بود، سپس بوقت نماز عصر نیز آمد و گفت: برخیز نماز بگزار، و قتی نماز عصر را خواند که سایه هر چیزی باندازه خودش بود، سپس بوقت مغرب هم آمد، گفت: برخیز نماز بگزار، و قتی نماز مغرب را خواند که خورشید غروب کرده بود، سپس بوقت عشاء نیز آمد، گفت: برخیز، نماز بگزار، و قتی نماز عشاء را گزارد که سرخی کنار آسمان ناپدید شده بود. سپس بهنگام نماز صبح هم آمد، و قتی که سپیده دمیده بود. سپس فردای آن روز هم برای نماز ظهر به نزد او آمد، گفت: برخیز، نمازبگزار، و قتی که نماز ظهر را خواند که سایه هر چیزی باندازه خودش بود، و بهنگام نماز عصر هم آمد، گفت: برخیز، نماز بگزار، و قتی نماز عصر را گزارد که سایه هر چیزی باندازه دو برابر خودش بود، و در همان و قت (قبلی) برای نماز مغرب آمد، سپس برای نماز عشاء و قتی آمد که نصف شب گذشته بود یا گفت یکسوم شب گذشته بود، آنوقت نماز عشاء را گزارد، سپس برای نماز صبح و قتی آمد که هوا کاملا روشن شده بود و نماز بامداد را بجای آورد، سپس گفت: «ما بین هذین الوقتین»«اوقات نماز بین این دو و قت است». احمد و نسائی و ترمذی آن را روایت کردهاند. بخاری گفته است حدیث امامت جبرئیل صحیحترین حدیث است درباره اوقات نماز.
وقت نماز ظهر (نماز پیشین)
بموجب دو حدیثی که گذشت، معلوم گردید که و قت نماز ظهر از موقع زوال خورشید از و سط آسمان آغاز میشود و تا موقعی که سایه هر چیزی علاوه بر سایهای که در موقع زوال خورشید از و سط آسمان آغاز میشود و تا موقعی که سایه هر چیزی علاوه بر سایهای که در موقع زوال وجود دارد، سایه هر چیزی باندازه خودش میگردد، امتداد مییابد، جز آنکه بهنگام شدت گرما، مستحب است که نماز را از اول و قت به تاخیر انداخت، تا شدت گرما موجب از بین رفتن خشوع و حضور قلب نگردد، و در غیر آنصورت تعجیل در ادای آن سنت است. دلیل آن احادیث زیر است:
۱- از انس روایت شده استکه: پیامبرصهرگاه هوا بسیار سرد میشد، نماز را زود میگزارد، و هرگاه هوا بسیار گرم میشد، نماز را بوقت خنکی میگزارد. بخاری آن را روایتکرده است.
۲- از ابوذر روایت شده است که: «ما در سفری همراه پیامبرصبودیم، موذن خواست تا اذان ظهر بگوید، پیامبرصفرمود: بوقت خنکی بانگ بگو. باز هم موذن خواست اذان گوید، حضرت فرمود: بوقت خنکی هوا بانگ بگو، دو بار یا سه بار این مسئله تکرار شد تا اینکه سایه تپهها را (سایهای غیر از سایه موقع زوال) مشاهده کردیم، سپس پیامبرصفرمود: «إن شدة الحر من فیح جهنم، فإذا اشتد الحر فأبردوا بالصلاة»«بیگمان شدت گرما، از گسترش گرمای جهنم است، پس هرگاه هوا خیلی گرم شد، نماز ظهر را تا موقع خنک شدن هوا به تاخیر بیاندازید». بخاری و مسلم آن را نقل کردهاند.
مقدار زمانی که باید صبر کرد تا هوا خنک شود
حافظ در کتاب «الفتح» گفته است: فقهاء در مقدار زمانی که باید درنگ کرد تا هوا خنک شود، اختلاف کردهاند، بعضی گفتهاند: تا زمانی که سایه هر چیزی باندازه یک «ذراع» علاوه بر سایه موقع زوال، از آن چیز جدا شود (سایه حین زوال + یک ذراع). بعضی گفتهاند: باندازه یک چهارم (۴/۱) قامت انسان، و بعضی گفتهاند: باندازه یک سوم (۳/۱). بعضی دیگر گفتهاند: باندازه نصف قامت انسان، سایۀ انسان از او جدا شود. چیزهای دیگری نیز گفتهاند. و لی بهرحال بنا باختلاف احوال، آن مقدار متفاوت است، لیکن نبایستی این تاخیر تا آخر و قت امتداد داشته باشد.
وقت نماز عصر (نماز دیگر)
وقت نماز عصر زمانی آغاز میشود که بعد از سایه موقع زوال، سایه هر چیزی باندازه خودش باشد و تا موقع غروب خورشید امتداد دارد. از ابوهریره روایت شده که پیامبرصفرمود: «من أدرك ركعة من العصر قبل أن تغرب الشمس فقد أدرك العصر». «هر کس بتواند یک رکعت نماز عصر را قبل از غروب خورشید بخواند، بیگمان نماز عصر را دریافته است» گروه محدثین آن را روایت کردهاند. بیهقی متن این حدیث را چنین روایت کرده است: «من صلى من العصر ركعة قبل أن تغرب الشمس ثم صلى ما تبقى بعد غروب الشمس لم یفته العصر»«هر کس یک رکعت از نماز عصر را قبل از غروب خورشید بخواند، سپس بقیه آن را بعد از غروب خورشید بخواند، او نماز عصر را از دست نداده است».
وقتی که انسان آزاد است در آن نماز عصر را بگزارد و و قتیکه که کراهت دارد
زمانی که خورشید زرد و کمرنگ میشود، و قت فضیلت و اختیار پایان میگیرد. مقصود از حدیث جابر و حدیث عبدالله بن عمرو که قبلا گذشت، نیز این است. اما تاخیر در بجای آوردن نماز عصر تا اینکه خورشید کمرنگ و زرد میشود، اگر چه جایز است و لی بدون عذر، کراهت دارد، زیرا از انس روایت شده که گفته است، از پیامبرصشنیدم که میفرمود: «تلك صلاة المنافق، یجلس یرقب الشمس حتى إذا كانت بین قرنی الشیطان قام فنقرها أربعا لا یذكر الله إلا قلیلا»«این نمازگزاردن بتاخیر، شیوه نمازگزاردن منافق است، که مینشیند و انتظار میکشد تا اینکه خورشید بین دو شاخه شیطان قرار گیرد، آنوقت برمیخیزد، بهمانگونه که مرغ دانه برمیچیند، چهار رکعت نماز میگزارد. جز بمقدار کمی یاد الله نمیکند». جز بخاری و ابن ماجه گروه محدثین، آن را روایت کردهاند. نووی در شرح صحیح مسلم گفته است: یاران ما گفتهاند: نماز عصر پنج و قت دارد:
۱) وقت فضیلت.
۲) وقت اختیار.
۳) وقت جواز بدون کراهت.
۴) وقت جواز همراه بکراهت.
۵) وقت عذر.
وقت فضیلت اول و قت است. و قت اختیار تا زمانی است که سایه هرچیزی دو برابر خودش میشود، امتداد دارد. و قت جواز بدون کراهت تا و قتی است که زردی و کم رنگی خورشید فرا میرسد، و و قت جواز با کراهت، و قت زردی و کم رنگی خورشید تا غروب آن است. و قت عذر، و قت نماز ظهر است در باره کسی که نماز عصر را با نماز ظهر جمع میکند (جمع التقدیم)، برای اینکه در مسافرت است یا باران میبارد. نماز عصر در هر یک از این اوقات گزارده شود، نماز حاضر و «اداء» بحساب میآید. هرگاه با غروب خورشید این اوقات را از دست بدهد، نماز قضا میگردد.
تاکید بر زود بجای آوردن نماز عصر در روز ابری
از بریده اسلمی روایت شده که گفت: در جنگی همراه پیامبرصبودیم، فرمود: «بكروا بالصلاة فی الیوم الغیم، فإن من فاتته صلاة العصر فقد حبط عمله»«در روز ابری در ادای نماز (عصر) تعجیل کنید، زبرا هر کس نماز عصر را از دست بدهد بیگمان عملش لغو و باطل است». احمد و ابن ماجه آن را روایتکردهاند.
ابن القیم گفته است: ترک نماز دو نوع است: یکی آنکه هرگز نماز نخواند، در اینصورت همه اعمالش باطل است. و دیگری آنکه یک روز معین نماز را ترک کند که در آن صورت عمل آن روزش باطل است.
صلاه الوسطی (نماز میانه) نماز عصر است
خداوند میفرماید: ﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِینَ٢٣٨﴾[البقرة: ۲۳۸]. «بر انجام نمازها بطور کلی و نماز عصر بویژه مداومت کنید و پیوسته آنها را بگزارید و تنها به یاد خدا باشید و دل به او سپارید».احادیث «صحیح» تصریح دارند بر اینکه مقصود از «صلاه الوسطی» نماز عصر است:
۱- از علی بن ابیطالبسروایت است که پیامبرصدر روز جنگ «احزاب» فرمود: «ملا الله قبورهم وبیوتهم نارا كما شغلونا عن الصلاة الوسطى حتى غابت الشمس»«خداوند گورها و خانههایشان را از آتش مملو سازد، که ما را از بجای آوردن «صلاة الوسطی» بازداشتند تا اینکه خورشید غروب کرد». بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند. البته مسلم و احمد و ابوداود قسمت اخیر این حدیث را چنین نقل کردهاند: «شغلونا عن الصلاة الوسطى، صلاة العصر».
۲- از ابن مسعود روایت است که گفت: مشرکان پیامبرصرا از گزاردن نماز عصر باز داشتند، تا اینکه خورشید سرخ و زرد و کمرنگ گشت، آنگاه پیامبرصفرمود: «شغلونا عن الصلاة الوسطى، صلاة العصر، ملا الله أجوافهم وقبورهم نارا»، «أو حشا أجوافهم وقبورهم نارا»«ما را از گزاردن نماز میانه، نماز عصر باز داشتند، خداوند شکمهایشان و گورهایشان را پر از آتش دوزخ کند». احمد و مسلم و ابن ماجه آن را روایت کردهاند.
وقت نماز مغرب (نماز شام)
وقتی که خورشید ناپدید میشود و چهره در نقاب تاربکی میکشد، و قت نماز مغرب فرا میرسد، و تا و قتی که شفق احمر (سرخی کنار آسمان) ناپدید میشود، امتداد دارد. زیرا، عبدالله بن عمرو گفته است که پیامبرصفرمود: «وقت صلاة المغرب إذا غابت الشمس ما لم یسقط الشفق»«وقت نماز مغرب از غروب خورشید است تا زمانی که سرخی کنار آسمان ناپدید نشده است». مسلم آن را روایت کرده است. از ابوموسی هم روایت شده است که: شخصی اوقات نماز را از پیامبر خداصپرسید، همان حدیث را نقل کرده که در آن آمده است: به او دستور داد، و او نماز مغرب را و قتی خواند که خورشید غروب کرده بود، چون روز دوم رسید، گفت: سپس نماز مغرب را به تاخیر انداخت تا اینکه سرخی کنار آسمان در آستانه ناپدید شدن قرار گرفت، سپس گفت: و قت مغرب بین این دو و قت است.
نووی در شرح مسلم میگوید: یاران محقق ما قول به جواز تاخیر نماز مغرب را تا زمانی که هنوز شفق احمر ناپدید نشده است، ترجیح میدهند، و میگویند در فاصله بین غروب خورشید و ناپدید شدن شفق احمر، هر و قت نماز مغرب را آغاز کند جایز است و تاخیر آن از اول و قت گناه ندارد. این سخن درست است و غیر آن روا نیست. اما آنچه قبلا در حدیث امامت جبرئیل گذشت که بموجب آن جبرئیل نماز مغرب را در هردو نوبت بلافاصله پس از غروب خورشید بجای آورد، دلیل است بر اینکه تعجیل در ادای نماز مغرب مستحب است و در احادیث نبوی این مطلب تصریح شده است:
۱- از سائب بن یزید روایت شده که پیامبرصفرمود: «لا تزال أمتی على الفطرة ما صلوا المغرب قبل طلوع النجوم»«تا زمانی که امت من نماز مغرب را قبل از بر آمدن ستارگان بخوانند، بر فطرت و سرشت طبیعی خویشند». احمد و طبرانی آن را روایت کردهاند.
۲- در «مسند» از ابوایوب انصاری روایت شده که پیامبرصفرمود: «صلوا المغرب لفطر الصائم وبادروا طلوع النجوم». «نماز مغرب را بهنگامی که روزهدار روزه خود را میگشاید، بگزارید و از بر آمدن ستارگان پیشی گیرید».
۳- در صحیح مسلم از رافع بن خدیح روایت شده است که: «ما نماز مغرب را همراه پیامبرصبجای میآوردیم و قتی که ما از نماز خواندن بر میگشتیم میتوانستیم جای تیر انداخته شده خود را ببینیم».
۴- باز هم مسلم از سلمه بن الکوع روایت کرده که: پیامبرصو قتی نماز مغرب را میخواند که خورشید غروب میکرد و چهره در نقاب میکشید... .
وقت نماز عشاء (نماز خفتن)
با ناپدید شدن سرخی کنار آسمان (شفق احمر) و قت نماز عشاء فرا میرسد، و تا نصف شب امتداد مییابد. از عایشهلروایت است که گفته: «نماز عشاء را در مدت فاصله بین ناپدید شدن سرخی افق و ثلث اول شب میگزاردند». بخاری آن را روایت کرده است.
از ابوهریره روایت شده که پیامبرصفرمود: «لولا أن أشق على أمتی لامرتهن أن یؤخروا العشاء إلى ثلث اللیل أو نصفه»«اگر ترس این نبود، که امت من بسختی دچار شوند و در مضیقه قرار گیرند، به آنها دستور میدادم که نماز عشاء را تا ثلث اول شب یا نصف شب به تاخیر اندازند». احمد و ابن ماجه و ترمذی آن را روایت کردهاند. و ترمذی آن را «صحیح» دانسته است. از ابوسعید روایت شده که گفته است: شبی در انتظار پیامبرصبرای نماز عشاء نشستیم تا نصف شب، آنوقت پیامبرصآمد، و با ایشان نماز گزاردیم، سپس فرمود: «خذوا مقاعدكم فإن الناس قد أخذوا مضاجعهم، وإنكم لن تزالوا فی صلاة منذ انتظرتموها لولا ضعف الضعیف وسقم السقیم وحاجة ذی الحاجة، لاخرت هذه الصلاة إلى شطر اللیل»«در جای خود بنشیند، کنون مردم به رختخواب رفتهاند، بیگمان شما از آن و قت که به انتظار نماز نشستهاید، در نماز هستید (ثواب و پاداش آن را دارید) اگر بخاطر ناتوانی ناتوانان و بیماری بیماران و نیاز نیازمندان نبود، و قت این نماز را تا نصف شب به تاخیر میانداختم». احمد و ابوداود و ابن ماجه و نسائی و ابن خزیمه آن را روایت کردهاند و اسناد آن «صحیح» است.
تا اینجا مربوط بود به و قت اختیاری نماز عشاء، اما و قت جواز و اضطراری آن تا سپیده دم صبح امتداد دارد. زیرا ابوقتاده گفته است: پیامبرصفرمود: «أما إنه لیس فی النوم تفریط إنما التفریط على من لم یصل الصلاة حتى یجئ وقت الصلاة الاخرى»«اما اینکه کسی در خواب ماند و نمازش قضا شود، کوتاهی نکرده است، بیگمان سستی و سهل انگاری درباره کسی است که نماز را نمیخواند تا اینکه و قت نماز دیگر فرا رسد» . مسلم آن را روایت کرده است.
چیزی که در مبحث «مواقیت» گذشت، دلیل است بر اینکه و قت هر نمازی تا فرا رسیدن و قت نماز بعدی ادامه دارد، مگر نماز صبح که و قت آن تا و قت نماز ظهر ادامه ندارد، زیرا فقهاء اجماع دارند بر اینکه با طلوع خورشید و قت آن به پایان میرسد.
مستحب است که نماز عشاء را دیرتر از اول و قت خواند
بهتر است که نماز عشاء را تا آخر و قت اختیاری آن که نیمه شب است به تاخیر انداخت. عایشه گفته است: شبی پیامبرصنماز عشاء را به تاخیر انداخت تا اینکه قسمت زیادی از شب گذشت، و اهل مسجد خوابیدند، سپس بیرون رفت و نماز گزارد و فرمود: ﴿فَوَیۡلٞ لِّلۡمُصَلِّینَ٤ ٱلَّذِینَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ٥﴾[الماعون: ۴-۵]. «بیگمان اگر امت خود را به مشقت نمیانداختم، (میگفتم) و قت نماز عشاء این است».مسلم و نسائی آن را روایت کردهاند.
حدیث ابوهریره و حدیث ابوسعید هم که قبلا بیان شدند در همین معنی حدیث عایشه میباشند و همه آنها دلالت دارند بر اینکه تاخیر نماز عشاء مستحب و بهتر است. و چون برای نمازگزاران مشقت دارد، مواظبت و مداومت بر تاخیر آن را ترک کردهاند. زیرا پیامبرصحال مامومین (کسانی که پشت سر او نماز میخواندند) خود را مراعات میفرمودند. لذا گاهی زود و اول و قت آن را میخواند و گاهی آن را به تاخیر میانداخت.
از جابر روایت شده است که: «پیامبرصنماز ظهر را بعد از زوال، در حین گرما میگزارد و نماز عصر را و قتی بجای میآورد که هنوز خورشید در دل آسمان درخشان بود، و نماز مغرب را بعد از غروب خورشید، و نماز عشاء را گاهی به تاخیر میانداخت و گاهی در اول و قت میخواند، هرگاه میدید که مردم جمع شدهاند در آن تعجیل میکرد، و هرگاه میدید که مردم در حضور بهم رسانیدن تاخیر میکنند، او نیز نماز را به تاخیر میانداخت، و نماز صبح را پیامبرصبا مردم در تاریکی آخر شب میگزاردند». بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند.
خوابیدن قبل از نماز عشاء و گفتگوی بعد از آن
خوابیدن قبل از نماز عشاء و گفتگوی بعد از آن کراهت دارد. زیرا ابوبرزة اسلمی گفته است که: «پیامبرصمستحب میدانست (دوست داشت) که نماز عشاء را که «عتمه» میگفتند، به تاخیر اندازد، از خوابیدن قبل از آن و گفتگوی بعد از آن بدش میآمد». گروه محدثین آن را روایت کردهاند.
از ابن مسعود روایت شده که: «جدب لنا رسول اللهصالسمر بعد» «پیامبرصما را از داستان سرائی شبانه و گفتگوی بعد از نماز عشاء منع فرمود و نهی کرد». ابن ماجه آن را روایت کرده و گفته است: «جدب» یعنی ما را از آن زجر و نهی کرد.
علت کراهت خواب قبل از نماز عشا و گفتگوی بعد از آن
خوابیدن پیش از گزاردن نماز ممکن است سبب شود که نمازگزار نتواند آن را در و قت مستحب بگزارد یا نماز جماعت را از دست بدهد. داستانسرایی و گفتگوی بعد از نماز عشا ، موجب شب بیداری میشود و در نتیجه فواید فراوانی را از دست میدهد. و لی اگر خواست بخوابد و کسی بود که او را بموقع بیدار کند، یا گفتگوی بعد از نماز عشاء درباره کارهای نیکو باشد آنوقت هیچکدام مکروه نیستند. زیرا از ابن عمر روایت شده است که گفته: «كان رسول اللهصیسمر عند أبی بكر اللیلة كذلك فی أمر من أمور المسلمین، وأنا معه»«گاهی پیش میآمد که پیامبرصشب در نزد ابوبکر میماند و درباره کارهای مسلمانان گفتگو میکرد و من هم همراه ایشان میبودم». احمد و ترمذی آن را روایت کردهاند و ترمذی آن را «حسن» دانسته است.
از ابن عباس روایت شده است که گفته: «شبی پیامبرصدر خانه میمونه بود، آنجا خوابیدم تا ببینم که نماز پیامبرصدر شب چگونه است؟، پیامبرصساعتی با اهل خود گفتگو کرد، سپس خوابید». مسلم آن را روایت کرده است.
وقت نماز صبح (نماز پگاه)
وقت نماز صبح از طلوع فجر صادق (سپیده دم) آغاز میشود و تا طلوع خورشید ادامه دارد همانگونه که در حدیث: «امامت جبرئیل» گذشت.
تعجیل در خواندن نماز صبح
سنت است که نماز صبح را در اول و قت خواند. زیرا از ابومسعود انصاری، روایت شده که: «پیامبرص، یکبار نماز صبح را در تاریکی آخر شب خواند (بعد از سپیده دم) سپس یکبار آن را بهنگام روشن شدن هوا خواند، سپس بعد از آن تا و قتی که و فات کرد همواره، در تاریکی آخر شب نماز صبح را میخواند، دیگر نماز صبح را بهنگام روشنی هوا نگزارد». ابوداود و بیهقی آن را روایت کردهاند و سند آن «صحیح» است. از عایشهل، روایت شده که گفته است: «كن نساء مؤمنات یشهدن مع النبیصصلاة الفجر متلفعات بمروطهن ینقلبن إلى بیوتهن حین یقضین الصلاة لا یعرفهن أحد من الغلس» «زنان مومن برای خواندن نماز صبح با پیامبرص، حاضر میشدند، و خود را در جامه و عبای خویش میپیچیدند. بعد از اینکه نماز را میگزاردند، به خانههای خویش بر میگشتند، در حالیکه بخاطر تاریکی هوا کسی آنها را نمیشناخت». گروه محدثین آن را روایت کردهاند.
اما حدیث رافع بن خدبج که میگوید: پیامبرصفرمود: «أصبحوا بالصبح فإنه أعظم لاجوركم) ودر روایت دیگری: (أسفروا بالفجر فإنه أعظم للاجر)»«نماز صبح را بهنگام روشنی هوا بگزارید، زیرا موجب بزرگی پاداش آن خواهد شد». پنج نفر از محدثین آن را روایت کردهاند. ترمذی و ابن حبان آن را «صحیح» دانستهاند. مقصود آنست که نماز صبح را آنقدر طولانی کنید که و قت اتمام آن هوا روشن شده باشد. یعنی، آنقدر در آن قراءات را ادامه دهید تا و قتی که نماز را بپایان میبرید هوا روشن شده باشد، نه اینکه بوقت روشن شدن هوا بدان شروع کنید. زیرا پیامبرصچنین میکرد و در آن شصت الی یکصد آیه میخواند. یا مقصود آنست که و قتی نماز صبح را بخوانید که سپیده دم تحقق یافته باشد و از روی گمان نماز را شروع نکنید (تا یقین نداشته باشید که صبح شده است نماز را نگزارید).