فقه السنه

فهرست کتاب

نفقه خویشاوندان

نفقه خویشاوندان

علما و فقها در‌باره نفقه و هزینه خویشاوندان تنگ‌دست و بی‌چیز بر خویشاوندان ثروتمندشان شدیداً اختلاف دارند.

برخی‌گفته‌اند و اجب نیست بلکه از باب نیکی و صله رحم است‌.

شوکانی‌ گفته است‌، نفقه خویشاوند بر خویشاوند و اجب نیست‌، مگر از باب صله رحم‌. اما اینکه نفقه این‌ها و اجب نیست‌، بدلیل اینست که دلیل خاصی و ارد نشده است‌، بلکه تنها احادیثی درباره صله رحم و پیوند خویشی آمده است‌، که عام می‌باشند و بدیهی است خویشاوندی که محتاج نفقه باشد، مستحقترین خویش است برای پیوند خویشی و صله رحم و خداوندگفته است‌:

﴿لِیُنفِقۡ ذُو سَعَةٖ مِّن سَعَتِهِۦۖ وَمَن قُدِرَ عَلَیۡهِ رِزۡقُهُۥ فَلۡیُنفِقۡ مِمَّآ ءَاتَىٰهُ ٱللَّهُۚ لَا یُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا مَآ ءَاتَىٰهَاۚ سَیَجۡعَلُ ٱللَّهُ بَعۡدَ عُسۡرٖ یُسۡرٗا٧[الطلاق: ۷]. «هرکس دارای ثروت و رفاه و گشایش زندگی است باید از ثروت و دارائی خویش بر دیگران نفقه کند. یعنی آن‌ها که امکانات و سیعی دارند باید از امکانات و سیع خود انفاق کنند و آن‌ها که تنگدست هستند از آنچه که خدا به آن‌ها داده انفاق نمایند خداوند هیچکس را جز به مقدار تونائی که به او داده تکلیف نمی‌کند. خداوند بزودی بعد از سختی‌ها آسانی قرار می‌دهد».

﴿عَلَى ٱلۡمُوسِعِ قَدَرُهُۥ وَعَلَى ٱلۡمُقۡتِرِ قَدَرُهُۥ[البقرة: ۲۳۶]. «هرکسی که امکانات و قدرت دارد باندازه خودش مکلف است و هرکس که فقیر است باندازه قدرتش مکلف است».

علمای شافعیه گفته‌اند: بر ثروتمند و کسی که امکانات و سیع دارد، نفقه بر او و اجب است‌، خواه مسلمان باشد یا غیرمسلمان و باید این نفقه و هزینه را نسبت به اصول یعنی پدران و نیاکان هر اندازه بالا بروند و نسبت به فروع یعنی پسران و پسران پسران هر اندازه پایین بیایند انجام دهند و برای غیر آن‌ها و اجب نیست‌.

مالکیه‌گفته‌اند: نفقه بر او و اجب نیست مگر برای پدر و مادر و فرزندان پسر و دختر، و برای نیاکان و نوه‌ها و دیگر خویشاوندان و اجب نیست و اختلاف دین مانع این و جوب نمی‌شود.

علمای حنابله نفقه خویشاوند فقیر را بر خویشاوند ثروتمند و دارای امکانات و اجب می‌دانندکه اگر مالی را از خود بجای بگذارد از او ارث ببرد و دقیقاً نفقه را تابع و همگام با ارث می‌دانند، چون غرامت و غنیمت و حقوق یا هم متباذل می‌شوند. یعنی هرکس که در سود شریک باشد در زیان نیزشریک است‌. پس آنان نفقه و الدین را هراندازه بالا بروند و فرزندان هر اندازه پایین بروند و اجب می‌دانند و نزد آنان نفقه ذوی الارحام و اجب نیست و ذوی الارحام‌کسانی هستند که صاحبان فروض در میراث و ‌عصبات نیستند پس نفقه‌ای ندارند و نفقه‌ای هم برآنان نیست اگر از جهت اصول و فروع نباشد، خویشاوندی‌شان ضعیف است و نصی درباره آنان و ارد نشده است نه ازقرآن و نه ازسنت‌. پس چون از آنان ارث نمی‌گیرند، نفقه آنان نیز نمی‌پردازند.

ابن حزم پا فراتر گذاشته و گفته است هرکس قدرت مالی داشته باشد بر او نفقه پدرو مادرو اجداد و نیاکان هر اندازه بالا بروند و برفرزندان هراندازه پایین بروند و بر برادران و خواهران و همسران و اجب است در صورتیکه آنان محتاج باشند و در این حال این نفقه اجباری است و همه این‌ها در و جوب نفقه مساوی هستند و هیچیک بردیگری مقدم داشته نمی‌شود، و اگر چیزی ازلباس و پوشاک و خوراک و نفقه آن‌ها، باقی ماند و اضافه آمد، او را برنفقه برمحارم و ذوی الارحام و کسانی که از او ارث می‌برند، مجبورمی‌کنند و این در حالی است که اینگونه اشخاص چیزی و عملی و شغلی نداشته باشند، که نفقه و هزینه زندگی‌شان را تامین‌کنند و این‌ها عبارتند از عموها و عمه‌ها هر اندازه بالا بروند و دائی‌ها و خاله‌ها هر اندازه بالا بروند و برادرزادگان هر اندازه پایین بروند، و هرکس از این‌ها اگر قدرت و امکان داشته باشد و بتواند زندگی‌کند و کسب و شغلی داشته باشد اگرچه آن‌کسب و شغل پست هم باشد نفقه‌شان و اجب نیست‌، مگر و الدین و نیاکان و جده‌ها و همسران که شخص موظف است که اینان را حفظ‌کند و تحت حمایت داشته و نباید بکسب پست اشتغال داشته باشند، اگرچه بر آن قدرت هم داشته باشند و برای تامین نفقه این‌گونه اشخاص‌، اموال مازاد بر احتیاج او را می‌فروشند، از قبیل باغ و ملک و ‌آب و حیوان و کالاهای تجارتی او. و نفقه را از آن تامین می‌کنند.