شرایط کسی که بنفع او وصیت میشود = موصی له
۱- موصی له نباید و ارث موصی باشد، چون صاحبان کتب مغازی روایت کردهاند که پیامبرصدر سال فتح مکهگفت: «لا وصیة لوارث» «وصیت برای و ارث صحیح نیست چون خداوند سهم او را معینکرده است». بروایت احمد و ابوداود و ترمذی که آن را حسن دانسته است.
این حدیث اگر چه خبر آحاد است و لی علما آن را پذیرفتهاند و توده مردم و عامه نیز بدان راضی شدهاند. و در روایتی آمده است: «إن الله أعطى كل ذی حق حقه، ألا لا وصیة لوارث»«براستی خداوند حق هرکس را معینکرده و حقش را بوی بخشیده است هان و ارث نیازی بوصیت ندارد چون خداوند سهمش را معینکرده است». و اما آیه ﴿كُتِبَ عَلَیۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَیۡرًا ٱلۡوَصِیَّةُ لِلۡوَٰلِدَیۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِینَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِینَ١٨٠﴾[البقرة: ۱۸۰]. جمهور علما برآنند که این آیه نسخ شده است. امام شافعیگفت: خداوند آیه وصیت را نازلکرده است و آیه میراث را نیز نازل کرده است، احتمال داردکه آیه وصیت با آیه میراث باقی باشد و بهر دو عمل شود و احتمال داردکه آیه میراث آیه وصیت را نسخکرده باشد و علما دنبال این میگشتندکه چیزی پیداکنندکه یکی از این دو احتمال را ترجیح دهد و آن را در سنت رسول اللهصیافتند که صاحبان مغازی از پیامبرصروایت کردهاند، که در سال فتح مکه پیامبرصگفت: «لا وصیة لوارث» ا. ﻫ.
علما اتفاق دارند بر اینکه موصی له نباید در روز مرگ موصی و ارث او باشد، حتی اگر کسی و صیتکرد، برای برادرش که ازاو ارث میبرد، بعلت اینکه موصی فرزندی ندارد، سپس بعد از وصیت و پیش از مرگش، پسری برایش بدنیا آید، این وصیت صحیح است و نسبت به برادرش اجرا میگردد و چون دراین حال برادر و ارث نیست و اگر موصی فرزندی داشت و برای برادرش و صیتکرده بود و قبل از مرگ موصی فرزندش مرد، این وصیت برای و ارث است و صحیح نیست. چون در هنگام مرگ پسرش و ارث میشود.
۲- مذهب علمای حنفی اینست که اگر موصی له شخص معینی باشد، شرط صحت وصیت اینست که این موصی له دروقت وصیت موجود باشد بوجود حقیقی یا وجود تقدیری یعنی موصیله درحین وصیت بالفعل و عملا موجود باشد یا وجود آن دراثنای وصیت مقدرگردد مثل اینکه فلان زن آبستن است و در و قت ادای وصیت حمل آن زن وجود دارد و جنین درشکم او هست.
اما اگرموصیله شخص معین نباشد باید درهنگام مرگ موصی وجود حقیقی یا تقدیری داشته باشد، پس هرگاه موصیگفت: توصیه و سفارش میکنم که خانهام از آن اولاد فلانکس باشد و آن اولاد را معین نکرده بود، سپس مرد و از وصیت خود پشیمان نشد، این خانه ملک اولادی میشود، که در و قت مرگ موصی وجود داشتند خواه عملا و حقیقتاً موجود باشند و یا تقدیراً بدینمعنی که در شکم مادر موجود باشند، اگرچه در و قت ادای صیغه وصیت هم وجود نداشته باشند و از وجود حمل و آبستنی درهنگام وصیت یا هنگام مرگ موصی، این نتیجهگرفته میشودکه اگر کمتر از شش ماه پس از و قت وصیت یا پس از و قت مرگ موصی، طفل متولد شد وصیت تحقق مییابد.
جمهور علما گفتهاند اگر کسی و صیتکرد، که «وصی» او یک سوم مالش را برابر دستور خداوند صرف و هزینه کند، این وصیت او صحیح است و و صی باید یک سوم مال او را درراه خیرهزینه کند، و خود از آن چیزی نخورد و از آن چیزی بوارث میت ندهد.
ابوثور با آن مخالفتکرده است و آن را جایز نمیداند، شوکانی در نیل الاوطار آن را ذکرکرده است.
۳- نباید موصی له قاتل موصی باشد بصورت حرام و بناحق و مباشرو مستقیم پس هرگاه موصی له بصورت حرام و بناحق و مستقیماً موصی راکشت، وصیت باطل میشود، چون هرکس قبل از موقع چیزی برای آن عجله کند، مجازات او محروم شدن از آن است و این مذهب ابییوسف است.
و ابوحنیفه و محمد گفتهاند: وصیت باطل نمیشود بلکه متوقف بر اجازه و رثه است.