سرزمینهائی که صاحبانش از ترس یا از روی صلح آن را ترک کردهاند
همانگونه که تقسیم زمینهای مفتوحه بر فاتحین یا و قف آن برمسلمین و اجب است، همچنین این عمل در زمینهایی که صاحبانش از ترس فرار کردهاند، نیز و اجب است یا صاحبانش فرار نکردهاند بلکه با ایشان صلح کردهایم، بر اینکه زمینهایشان مال ما باشد و در برابر خراج و پرداخت آن بدانان اجازه میدهیم که روی آن کار کنند.
اما اگر با آنان صلحکنیم براینکه زمینشان از آن خودشان باشد و بما خراج زمین بدهند، این خراج حکم جزیه دارد پس اگر مسلمان شوند این خراج نیز ساقط میشود. هرگاه خراج اُجرت و مزد باشد میزان آن بسته بنظر حاکم است و بر حسب اجتهاد و تشخیص خویش آن را تعیین میکند، چون این کار بر حسب امکنه و ازمبه مختلف اختلاف پیدا میکند و تفاوت مینماید. پس سزاوار نیست .از آنچه که عمر تعیین کرده است پشیمان شد، چیزی که حضرت عمر و دیگران تعیین کردهاند بحال خود میماند و هیچکس حق ندارد آن را تغییر دهد، مادام که سبب تغییر نکند، چون تعیین و تقدیر او حکم است و قابل تغییر نیست.