حمل جنازه و بردن آن به محل دفن
درباره حمل جنازه و بردن آن به محل دفن مراعاتکارهای زیر از نظرشرع جایز است:
۱- تشییع جنازه و حمل آن عملی است شرعی. سنت است که درحمل جنازه جا را عوض نمود تا اینکه برهمه جوانب آن دورزد. ابن ماجه و بیهقی و ابوداود و طیالی از ابن مسعود روایت کردهاندکه گفته است: هرکس جنازهای را تشییع میکند، تلاش نماید که گوشههای مختلف تابوت جنازه را حملکند زیرا این عمل سنت است. سپس اگر خواست بیشتر در حمل آنکمککند و اگر نخواست آن را رها سازد. از ابوسعید روایت است که پیامبرصگفته است: «عودوا المریض، وامشوا مع الجنازة تذكركم الاخرة»«از بیمار عیادت کنید و جنازه را تشییعکنید، این عمل شما را بیاد آخرت میاندازد». بروایت امام احمد از راویان موثوق به.
۲- باید در تشییع جنازه شتاب نمود. زیراگروه محدثین از ابوهریره روایت کردهاند که پیامبرصفرموده است: «أسرعوا بالجنازة فإن تك صالحة فخیر تقدمونها إلیه، وإن تك سوى ذلك فشر تضعونه عن رقابكم»«در تشییع جنازه شتابکنید، زیرا اگر جنازه مربوط به شخص درستکاری باشد نسبت به وی نیکیکردهاید و اگر جنازه مربوط به شخص نادرستی باشد، شر و بدی را زودتر از دوش خویش برمیدارید». امام احمد و نسائی و دیگران آن را روایتکردهاند. از ابوبکره روایت استکهگفت: ما همراه پیامبرصبودیم و جنازهای را حمل میکردیم. آنقدر به شتاب میرفتیم که شانههای ما تکان میخورد. بخاری در تاریخ خود نقلکرده است که به هنگام تشییع جنازه سعد بن معاذ پیامبرصآن قدر به شتاب میرفت که «نعلهای» مردم پاره شد.
در «الفتح» گفته است: بهرحال مستحب است که در تشییع و حمل جنازه شتاب نمود اما نه بگونهای که موجب تباهی جنازه یا مشقت حملکنندگان یا مشقت مشایعین باشد. چون در غیر اینصورت نظافت و پاکیزگی جنازه از بین میرود و مسلمانان بسختی میافتند. قرطبیگفته است: مقصود از آن حدیث اینست که در تدفین میتکوتاهی و سستی نشود، زیرا ممکن است جنازه تباه شود.
۳- خوب است که درجلویا پشت سریا درطرف راست یا چپ جنازه و نزدیک بدان راه رفت. علما در این باره اختلاف دارند. جمهور علما و اکثر علم میگویند بهتر است که انسان در جلو جنازه راه برود. زیرا پیامبرصو ابوبکر و عمردر جلوآن راه میرفتند. احمد و صاحبان سنن آن را روایت کردهاند. حنفیها میگویند بهتر است که مشایعین درپشت سر جنازه راه بروند چون پیامبرصبه تبعیت از جنازه امرکرده است و تبعیت جنازه یعنی پشت سرآن راه رفتن. به رای انس بن مالک همه این حالات مساوی هستند چون پیامبرصفرمود: «الراكب یسیر خلف الجنازة، والماشی یمشی خلفها وأمامها وعن یمینها وعن یسارها قریبا منها» «سواره پشت سر جنازه و پیاده پشت سرجنازه یا جلوآن یا درطرف راست یا طرف چپ آن و نزدیک بدان راه میرود».
چنان پیداست که همه اینکارها مباح است و خلاف در آن مورد تساهل و اقع میشود. از عبدالرحمن بن ابزی روایت شده است که ابوبکر و عمر در پیش جنازه حرکت میکردند و علی بن ابیطالب پشت سر جنازه حرکت میکرد. از علی بن ابیطالب سئوال شدکه خلفای پیشین در پیش جنازه حرکت میکردند. اوگفت: آنان میدانستندکه رفتن پشت سر جنازه بهتراست ازرفتن در پیش آن. همانگونه که نماز جماعت بهتر است از نماز انفرادی. و لی آنان میخواستند بر مردم آسان گیرند. بیهقی و ابن ابی شیبه این روایت را ذکر کرده و حافظ سند آن را «حسن» دانسته است.
جمهور علما سواره تشییع جنازه نمودن را، مکروه دانستهاند مگر اینکه عذری باشد، و لی سواره برگشتن پس از تدفین را بدون کراهت جایز دانستهاند. ثوبان روایتکرده است که پیامبرصهمراه جنازهای بود، برای او مرکوبی آوردند، او از سوار شدن امتناع و رزید. در راه برگشت مجدداً برایش مرکوبی آوردند، او سوار شد». در این زمینه از او سئوال شد. او جواب داد: «إن الملائكة كانت تمشی، فلم أكن لاركب وهم یمشون، فلما ذهبوا ركبت» «همانا فرشتگان پیاده راه میرفتند، من نخواستم سوار شوم در حالیکه آنان پیاده راه میروند. سپس چون آنان رفتند من نیز سوار شدم».
ابوداود و بیهقی و حاکم آن را روایتکردهاند. و حاکم آن را دارای شرایط حدیث صحیح نزد شیخین دانسته است. «پیامبرصهمراه جنازه ابن دحداح پیاده از شهر بیرون رفت و سواره براسب برگشت». ترمذی آن را روایت نموده و «حسن و صحیح» دانسته است. در حدیث پیشینگفته شد که «الراكب یمشی خلفها»شاید مقصود بیان جوازآن توام باکراهت باشد. حنفیها میگویند سواره درتشییع جنازه شرکت کردن، اشکالی ندارد. اگرچه پیاده شرکت کردن، بهتر است، مگر اینکه عذری موجود باشد. بمفاد حدیث پیشین سنت است که سواره پشت سر جنازه حرکتکند و خطابیگفته است که در این باره اختلافی سراغ ندارم.