فقه السنه

فهرست کتاب

گمشده شتر و گاو و اسب و استر و خر

گمشده شتر و گاو و اسب و استر و خر

علما اتفاق نظر دارند بر اینکه گمشده شتر برداشته نمی‌شود و نگهداری آن صحیح نیست‌.

و پیش از آن حدیث بخاری و مسلم نقل شد که: «زید بن خالد از پیامبرصدرباره آن پرسش نمود و پیامبرص‌گفت‌: ترا با آن چه ‌کار است؟ که آن خود بقدر کافی آب دارد و با پای خود بهرجا می‌رود و بموقع به آبشخور مراجعه می‌کند و گیاهان را می‌خورد تا اینکه صاحبش آن را پیدا کند». یعنی شترگمشده نیازی به بردارنده و نگهدارنده ندارد. چون آن خود قدرت و صبوری و تحمل تشنگی دارد و بدون مشقت با داشتن چنین گردن بلندی می‌تواند بچرد پس نیازی به نگهداری یابنده ندارد، بعلاوه اگر در جای خود بماند که ‌گمشده است‌، صاحبش آسانتر آن را پیدا می‌کند تا اینکه آن را در میان شتران مردم جستجو نماید. و تا زمان خلافت عثمان بن عفان‌ کار بدین‌منوال بود و لی عثمان نظرش این بود که یابنده آن را تصرف ‌کند و بفروش برساند و هر و قت صاحبش پیدا شد، بهای آن را بگیرد.

ابن شهاب زهری گفت‌: در زمان عمر بن خطاب شتران‌ گمشده‌، فراوان بودند و کسی بدان‌ها کاری نداشت‌، تا اینکه دوران خلافت عثمان بن عفان فرا رسید که او دستور داد آن‌ها را معرفی کنند، سپس اگر صاحبان‌شان پیدا نشوند، آن‌ها را بفروشند و هر و قت صاحبانشان پیدا شدند، بهای آن‌ها بدانان پرداخت ‌گردد. مالک آن را در موطاء ذکر کرده است.

حضرت علی بعد از حضرت عثمان دستور داده است که برای شتران گمشده خانه‌ای ساخته بودند بدان‌ها آنقدر علف داده شود که نه چاق شوند و نه لاغر سپس هرکس اقامه بینه می‌کرد که بعضی از آن‌ها بوی متعلق هستند، آن را بوی می‌دادند و الا همچنان مانده بودند که آن‌ها را نمی‌فروخت‌. و ابن المسیب آن را نیکو شمرده است.

شافعی و احمد گویند که‌ گاو و اسب و استر و خر نیز حکم شتر را دارند]‌ولی شافعی ‌گوید اگر آن‌ها کوچک باشند چون نیازی به نگهداری دارند برداشته می‌شوند- بیهقی روایت‌ کرده است که منذر بن جریر گفت‌: با پدرم در شهر بوازیج عراق بودم که دیدم ‌گاوی را که ‌گاوان ما آن را از خود می‌راندند پدرم ‌گفت‌: این گاو چیست و چرا چنین است؟ گفتند: ‌گاوی است که به گاوان ما ملحق شده است‌، پدرم گفت‌: آن را برانید و آن را راندند تا اینکه از دید ما پنهان شد سپس‌ گفت‌: از پیامبرصشنیده‌ام که می‌گفت: «لا یأوی الضالة إلا ضال»«شتر و گاو گمشده و امثال آن را که خود می‌توانند بچرند و از خود حمایت‌ کنند و در طلب آب می‌ایستند برنمی‌دارد و تصرف ‌نمی‌کند مگر کسی‌ که ‌گمراه باشد».

ابوحنیفه می‌گوید: برداشتن آن‌ها نیز جایز است‌. مالک ‌گوید: و قتی‌ آن‌ها برداشته می‌شوند که خوف حیوانات و حشی و درنده در کار باشد و در غیر اینصورت جایز نیست.