عام بودن و مقید بودن در صیغههای و کالت
این صیغههای و کالت و و اگذاری طلاق،گاهی مطلق هستند بدینمعنی که شوهر کارزن را به وی و اگذارمیکند یا زن نفس خویش را انتخاب میکند، بدون اینکه آن را بچیزی مقید سازند و چیزی بر آن بیفزایند، دراین صورت زن اگردرآن مجلس حضورداشته باشدکهکارطلاق به وی و اگذارشده است تنها درآن مجلس میتواند خود را طلاق دهد.
و اگر درآن مجلس نباشد تنها در مجلسی میتواند خود را طلاق دهدکه از این واگذاری اطلاع پیدا میکند. بنابراین هرگاه مجلس به پایان رسید یا مجلسی که این حق درآن به وی و اگذارشده است تغییرکرد، یا مجلسی که زن از و اگذاری این حق اطلاع پیداکرده بپایان رسید، و زن خود را درآن مجالس طلاق نداد، دیگربعد از آن مجالس حق طلاق را ندارد. چون صیغه و کالت و اگذاری طلاق مطلق بوده و ظاهراً اختصاص بهمین مجلس حاضررا دارد و پس از اتمام مجلس چنانچه از آن استفاده نشده باشد، دیگر زن نمیتواند از آن استفادهکند. و این حالت و قتی است که قرینهای نباشدکه این مطلق را عامکند و لی اگر قرینهای دال بر عام بودن آن باشد، اختصاص بدان مجلس ندارد برای مثال اگرشوهر درمجلس عقد ازدواج این حق را به زن و اگذارکند چنانچه فهمیده میشودکه این و اگذاری حق طلاق به زن اختصاص بدان مجلس ازدواج ندارد، بلکه عام است و او بعدا نیز میتواند از آن استفادهکند. زیرا معقول نیست که مقصود شوهر همان مجلس باشد. در یکی از دادگاههای شرعی مصری حکمی صادر شده بود دایر بر اینکه اگر کار و اگذاری طلاق به زن درهنگام عقد ازدواج صورتگیرد و بصورت مطلقی باشد، این اجازه مقید بدان مجلس نیست بلکه زن هروقت خواست میتواند خود را طلاق دهد و الا فایدهای برای این و اگذاری حق، متصور نخواهد بود. و این حکم در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.
گاهی الفاظ و اگذاری حق طلاق بزن، عام هستند مانند اینکه بگوید: «اختاری نفسك متى شئت» یا «أمرك بیدك كلما أردت»«هر و قت خواستی نفس خویش را انتخابکن یا هرگاه خواستیکار تو بدست تو است».
دراین حالت زن هروقت بخواهد میتواند خود را طلاق دهد چون شوهراین حق را بصورت عام به وی و اگذارکرده است.
گاهی الفاظ و اگذاری حق طلاق به زن موقت و مقید به و قت معینی هستند مثل اینکه در مدت یک سال این حق را به وی و اگذار کند... .
در این حالت زن میتواند تنها در و قت معین از آن حق استفادهکند و بعد از گذشت آن و قت این حق را ندارد.