آیا لعان قسم است یا گواهی؟
برای امام مالک و امام شافعی و جمهور علما لعان قسم و سوگند است، اگرچه شهادت نامیده میشود، زیرا هیچکس برای خویش شهادت و گواهی نمیدهد. چون در بعضی از روایات حدیث ابن عباس آمده است: «لو لا الایمان لكان لی ولها شأن» «بجایکتاب خدا در حدیث قبلی در این روایت ایمان آمده است یعنی اگر بخاطر قسمها نبود، من با و یکار داشتم و بر او حد جاری میکردم».
امام ابوحنیفه و یارانش میگویند: لعان گواهی و شهادت است چون خداوند فرموده است: ﴿فَشَهَٰدَةُ أَحَدِهِمۡ أَرۡبَعُ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ﴾[النور: ۶]. و همچنین روایت ابن عباس نیز در حدیث قبلی همین مطلب را تایید میکندکهگفت: «هلال آمد و شهادت داد سپس زن برخاست و شهادت داد...».
کسانی که لعان را قسم و سوگند میدانند گفتهاند: لعان بین هر زن و شوهری درست و صحیح است، خواه آزاد باشند یا بنده یا یکی از آنها آزاد باشد خواه هردو عادل باشند یا فاسق باشند یا یکی از آنها فاسق باشد.
وکسانی که آن را شهادت و گواهی میدانند نه قسم گفتهاند:
لعان تنها بین زن و شوهری صحیح است که هردو اهلیت و شایستگی شهادت را داشته باشند پس هردو باید مسلمان و آزاده باشند.
بنابراین اگر هردو بنده باشند یا حد قذف بر آنان جاری شده باشد یا تنها یکی از آنان اهلیت و شایستگی شهادت را داشته باشد، در این احوال لعان جایز نیست. ابن القیم گفته است: صحیح آنست که لعان هم سوگند است و هم شهادت است و در و اقع شهادتی است که با سوگند و تکرار، مورد تاکید و تایید قرارگرفته است. و سوگندی است که بلفظ شهادت و تکرار، استوار گردیده و بسیار جدی شده است چون حال و اوضاع، تاکید را اقتضا میکند و بدینجهت است که ده نوع تاکید در آن معتبر است:
اول: ذکر لفظ شهادت.
دوم: ذکر قسم و سوگند بیکی از نامهای خداوند که جامعترین معانی اسمای حسنی نام «الله» جل ذکره میباشد.
سوم: تاکید جواب، و سیله حروف تاکید جواب قسم از جمله «ان» و «لام» جواب قسم. و آوردن صیغه اسم فاعل که «صادق» و «کاذب« است. و بجای آن از فعل: «صدق» و «کذب» استفاده نشده است.
چهارم: این مطلب چهار بار تکرار شده است.
پنجم: مرد بار پنجم خود را نفرین میکند و میگوید اگر از دروغگویان باشد لعنت خدا بر او باد.
ششم: دربار پنجم به وی اطلاع داده میشود که مرتبه پنجم برای دروغگو موجب عذاب خدا است و عذاب دنیا بسیار آسانتر و سبکتر از عذاب قیامت است.
هفتم: مرد لعان خود را موجب و مقتضی عذاب بر زن قرار میدهد و میخواهد عذاب را بگردن زن بیندازد که اجرای حد شرعی یا حبس و زندانی است و لعان زن هم موجب دفع و رفع عذاب از وی میگردد.
هشتم: بدون شک این لعان موجب عذاب برای یکی از آنها خواهد شد در دنیا یا در آخرت.
نهم: جدائی بین زن و شوهر لعنتکننده همدیگر و و یرانی خانه زناشوئی و شکسته شدن هردوی آنها بوسیله فراق.
دهم: تاکید و تایید این جدائی باینکه حرمت و جدائی آنان همیشگی است پس بدینجهت است که لعان قسم و سوگند توام با شهادت است و شهادت توام با قسم است.
نفرینکردن مرد یعنی لعنت بر خویش را میپذیرد، بمنزله گواه دادن است، بنابراین اگر زن عقبنشینیکند و حاضر به لعان نباشد، شهادت مرد قبول و قابل اجرا است و حد شرعی بر زن جاری میگردد و شهادت مرد مفید خواهد بود.
سوگند و شهادت مرد موجب دو چیز است: سقوط حد شرعی «قذف» از او و و اجب شدن اجرای حد درباره زن. اگر زن نیز لعن را بپذیرد و در برابر لعان مرد، او نیز لعن بر خود و غضب خدا را بپذیرد، در آن صورت لعان مرد تنها سقوط حد «قذف» بر او را موجب میگردد و بر زن نیز حد جاری نمیگردد و و اجب نیست.
پس لعان مرد نسبت بخودش هم شهادت است و هم قسم و سوگند. و نسبت بزن موثر نیست. اگرلعان تنها سوگند باشد، بمجرد سوگند خوردن مرد بر زن، حد جاری نمیشود. و اگرشهادت تنها باشد تنها با گواهی دادن یک مرد بر علیه زن، بر زن حد جاری نمیشود. هرگاه زن عقبنشینی کند جنبه شهادت و قسم مرد نسبت به وی قدرت بیشتری مییابد چون او بر سخن خویش متاکد است و زن کاملا عقبنشینی کرده و تهمت را پذیرفته است و این دلیل آشکاری است بر صدق گفتار مرد که در این صورت حد را از او ساقط و بر زن و اجب میکند و این بهترین حکم و داوری است.
که خداوند میفرماید: ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ یُوقِنُونَ٥٠﴾[المائدة: ۵۰]. «چهکسی بهتر و نیکوتر از خداوند داوری میکند برای قومی که ایمان داشته باشند یعنی مومنان داوری خدا را بهترین داوری میدانند».
از اینجا پیدا است که «لعان» قسمی است که درآن معنی شهادت است و شهادتی است که درآن معنی سوگند و یمین میباشد.