۳- مباشرت و همبستری با همسر
ابن حزمگفته است برمرد فرض و واجب است که با همسرخود جماع نماید و همبسترگردد، حداقل در هر بار طهرکه از قاعدگی پاک میگردد، یک بار با وی آمیزش نماید، اگر قدرت آن را داشته باشد، در غیر این صورت مرتکب عصیان و نافرمانی خداوند شده است. چون خداوند میفرماید: ﴿...فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ...﴾[البقرة: ۲۲۲]. «چون زنانتان از قاعدگی پاک شدند، آنگونه که خداوند بشما اجازه داده است با آنان نزدیکی و آمیزش کنید».
جمهور علماء نیز همچون ابن حزمگفتهاند، اگر مرد عذری نداشته باشد، این عمل در مدت طهر یک بار بر وی و اجب است. اما شافعیگفته است اینکار بر وی و اجب نیست، چون جماع و آمیزش حق او است و مانند دیگرحقوق بر او و اجب نیست که استیفای حق نماید. امام احمدگفته است بر مرد و اجب است که در مدت چهار ماه حداقل یک بار با زنش آمیزش نماید، چون خداوند برای "مولی =کسی که ایلاء کرده است" این مدت را مقدرکرده است پس برای دیگران نیز چنین است.
امام احمدگفته است اگرمردی به مسافرت رفت و زنش را با خود نبرد و بدون عذر و پوزش مراجعت نکرد، تنها شش ماه میتواند مراجعت نکند، پس از آن بوی نوشته میشودکه برگردد اگربرنگشت، حاکم بین زن و شوهرجدائی میاندازد و زن را طلاق میدهد. دلیل او روایتی است که ابوحفص با اسناد خود از زید بن اسلم روایت کرده که گفت:
شبی عمر بن خطاب در مدینه بهگشت و حراست پرداخت و ازکنار خانهای گذشت که زنی در آن این ابیات را میخواند:
تطاول هذا اللیل واسود جانبه وطال علی أن لا خلیل ألاعبه
والله لولا خشیة الله وحده لحرك من هذا السریر جوانبه
ولكن ربی والحیاء یكفینی وأكرم بعلی أن توطأ مراكبه
چقدر این شب دراز و تاریک است و مدتی است طولانی که دوستی ندارم تا با وی ملاعبت کنم بخدای سوگند اگر تنها ترس از خدا نبود، کنارههای این تخت تکان میخورد و دیگری بر آن میخوابید و لیکن خدا و شرم و حیاء از او، مانع من میشود و شوهر خود را بزرگ میدارم و نمیگذارم کسی پا جای پای او بگذارد و کسی بر مرکوب او سوار شود]. عمر بن خطاب از حال وی پرسید، گفتند: این زنی است که شوهر او در راه خدا میجنگد و مدتی است غایب است عمر نزد او فرستاد و گفت به خانه او بیاید تا احساس تنهائی نکند و شوهرش را نیز از جبهه جنگ برگرداند. سپس پیش دخترش حفصه امالمومنین رفت و از او پرسید که یک زن چقدر میتواند دوری شوهرش را تحمل کند؟ حفصه گفت: سبحان الله کسی چون تو از همچون من کسی، چنین سوالی را میکند؟ عمر گفت: اگر بخاطر حال مسلمانان نبود چنین سوالی را از تو نمیکردم. حفصه گفت: تا پنج یا شش ماه زن میتواند دوری شوهر را تحمل کند. لذا عمر برای جنگجویان اسلامی شش ماه را تعیین نمود که یک ماه را در راه باشند و چهارماه در میدان جنگ بمانند و یک ماه را هم در راه مراجعت صرف کنند که جمعاً مدت دوری از خانوادهشان شش ماه طول بکشد.
امام محمد غزالی از علمای شافعیه گفته است شایسته است که هر چهار روز یک بارمرد با همسرخود آمیزش نماید و اینکاربعدالت نزدیکتراست، چون تعداد زنان مجاز شرعی چهار تا است پس تا این اندازه تا خیرروا است. البته این مقدار بر حسب نیاز زن به خویشتن داری کم و زیاد میشود و بر مرد و اجب است که نیاز جنسی زن را تامینکند اگرچه بعلت شرم و حیاء و دشواری اثبات، دعوی مطالبه جماع و آمیزش ثابت نمیگردد و و فای بدان دشوار است.
محمد بن معن غفاری گفت: زنی نزد عمربن خطاب آمد و گفت: ای امیر مومنان براستی شوهر من، در روز روزه است و بشب مشغول عبادت میباشد و من دوست ندارم از او شکایت کنم در حالیکه مشغول اطاعت خداوند است. عمر به وی گفت: آری شوهر، شوهر تو است. بازهم زن این سخن را تکرار کرد و عمر همین جواب را به وی داد... کعب اسدی گفت: ای امیر مومنان این زن شکایت و شکوه دارد، از اینکه شوهرش از بستر او دور است و با او همبستر نمیشود. عمر گفت: همانگونه که مقصود وی را فهمیدهای، در بین آنان داوریکن. کعب گفت: شوهر این زن را پیش من حاضر کنید، و او را حاضرکردند.کعب به وی گفت: زنت از تو شکایت دارد. اوگفت: این شکایت در باره خوراک و آشامیدنی است؟ گفت: نخیر.
پس آن زن به سخن آمد و گفت:
یا أیها القاضی الحكیم رشده ألهى خلیلی عن فراشی مسجده
زهده فی مضجعی تعبده فاقض القضا، كعب، ولا ترده
نهاره ولیله ما یرقده فلست فی أمر النساء أحمده
«ای قاضی که از روی رشد و آگاهی داوری میکنی و داوریت خردمندانه است عبادت و نماز شب موجب گردیده که شوهر از همبستریم غافل گردد. عبادت او را بترک همخوابگیکشانده است: ایکعب داوری کن و آن را بپذیر. او شب و روز نمیخوابد و منکار او را درباره زنان نمیپسندم».
شوهر آن زن گفت:
«زهدنی فی النساء وفی الحجل أنی امرؤ أذهلنی ما نزل فی سورة النحل وفی السبع الطول وفی كتاب الله تخویف جلل».
«براستی چیزی که در سوره نحل و در سورههای بلند هفتگانه و آنچه که درباره خوف بزرگ و روزقیامت درقرآن آمده است مرا درباره زنان و زینت و آرایش آنهابیتوجه و بیعلاقه ساخته است».
کعب گفت:
«إن لها علیك حقایا رجل نصیبها فی أربع لمن عقل فأعطها ذاك ودع عنك العلل».
«ای مرد او برتو حقی دارد. بهره او نسبت به چهار زن تعیین میشود یعنی اگر چهار زن داشتی ازچهار روز و شب یک شبانه روز نوبه او بود، پس حق اورا بجای آر و بهانهجوئی مکن».
سپس کعب گفت: خداوند برای تو حلال کرده است که دو زن یا سه زن یا چهار زن داشته باشی، بنابراین ازهر چهار شبانه روز سه شبانه روزش مال شما است که در آنها خدای خویش را عبادتکنی و یک شبانه روزنوبت زنت میباشدکه بحال وی برسی و حقوق زناشوئی او را بجای آری...
عمر بن خطاب به کعب گفت: بخدای سوگند من نمیدانم از کدامیک از این دو کار شما تعجبکنم و خرسندگردم؟ از اینکه مقصود آنها را فهمیدی، یا از این داوری که در بین آنان کردی؟ پس برو و من ترا به منصب قضاوت دربصره گماردم و آنجا در بین مردم داوری کن.
در سنت صحیح نبوی آمده است که همبستری و آمیزش با همسر از جمله صدقاتی است که خداوندپاداش نیک آن را به مرد عطا میکند. مسلم روایتکرده است که پیامبرصگفت: «ولك فی جماع زوجتك أجر.قالوا یا رسول الله: أیأتی أحدنا شهوته ویكون له فیها أجر؟ قال: أرأیتم لو وضعها فی حرام أكان علیه فیها وزر! فكذلك إذا وضعها فی حلال كان له أجر»«... هرکس با همسر خویش همبستری و آمیزش کند، نزد خداوند مزد و پاداش دارد. گفتند:،ای رسول خدا آیا اگر ما به تمایلات شهوانی خویش پاسخ دهیم، پاداش داریم؟... او فرمود: آیا اگر بجای همسرتان با زنان بیگانه و حرام برشما، همبسترمیگشتید بر شما گناهی میبود؟... پس اگر با زنانتان که برشما حلال هستند، همبستر شوید، پاداش نیکو مزد نزد خداوند دارید، چون به امر او عملکردهاید».
مستحب است که مرد با همسرخویش مداعبت و ملاعبت و ملاطفتکند و او را ببوسد و مراعات حال اورابنماید تا او نیزنیازهای جنسی خویش را برآوردهکند. ابویعلی از انسبن مالک روایتکرده است که پیامبرصگفت: «إذا جامع أحدكم أهله فلیصدقها، فإذا قضى حاجته قبل أن تقضی حاجتها فلا یعجلها حتى تقضی حاجتها...» «هرگاه یکی از شما با همسر خود آمیزشکرد.و همبستر شدبا وی راست و مخلص باشد. و قتی که پیش ازاو نیازش برآورده میشود و بکام خویش میرسد، شتاب نکند تا او نیز بکام خویش برسد و نیازش برآورده شود... ». قبلانیزگفتیم که پیامبرصدر پاسخ بیکی ازیارانشگفت: «هلا بكرا تلاعبها وتلاعبك» «چرا دوشیزهای را بزنی نگرفتی که توبا او ملاعبتکنی و او نیز با تو ملاعبتکند».