فرار از زکات
بنا به رای امام مالک و امام احمد و اوزاعی و اسحاق و ابوعبید، اگر کسی از هریک از انواع اموال زکوی، دارای حدنصاب باشد و بمنظور فرار از پرداخت زکات آن، پیش از تمام شدن سال آن را بفروشد، یا به کسی ببخشد و یا جزئی از آن را تلف کند، تا از حد نصاب کاهش یابد، در این صورت زکات از او ساقط نمیگردد، بلکه در آخر سال زکات از وی گرفته میشود. البته این و قتی است که اندکی پیش از و جوب زکات اینکار را انجام دهد و لی اگر در اول سال این کار را مرتکب شد، زکات آن و اجب نیست، چون در آن صورت گمان فرار از زکات نمیرود. و لی امام ابوحنیفه و امام شافعی میگویند: اگر پیش از تمام شدن سال، چنین کاری را کرد، زکات از وی ساقط میگردد و لی چون قصد فرار از زکات داشته است، گناهکار است.
گروه اول، بدین آیه استدلالکردهاند: ﴿إِنَّا بَلَوۡنَٰهُمۡ كَمَا بَلَوۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ إِذۡ أَقۡسَمُواْ لَیَصۡرِمُنَّهَا مُصۡبِحِینَ١٧ وَلَا یَسۡتَثۡنُونَ١٨ فَطَافَ عَلَیۡهَا طَآئِفٞ مِّن رَّبِّكَ وَهُمۡ نَآئِمُونَ١٩ فَأَصۡبَحَتۡ كَٱلصَّرِیمِ٢٠﴾[القلم: ۱۷-۲۰]. «بیگمان ما مردم مکه را آزمودیم، همانگونه که مردمان صاحب آن باغ را آزمودیم، و قتی که سوگند خوردند، که صبح زود میوه باغ خویش را بچینند، بدون اینکه ان شاء الله بگویند و بدون اینکه قصد پرداخت حق مساکین و جدا کردن آن را داشته باشند، شباهنگام که آنان در خواب بودند، بلای شدیدی از سوی پروردگارت، بر آن نازل شد و باغ و میوه آن آنچنان سوخت و سیاه گشت که گوئی خاکستر تیره است...».چون این قوم میخواستند از پرداخت صدقه فرار کنند خداوند آنان را بدینوسیله مجازات و عقوبت کرد. و بدلیل اینکه میخواهد با این عمل خویش سهـم و نصیبکسی را ساقط کند، که سبب استحقاق آن منعقد گردیده و بوجود آمده است، پس ساقط نمیشود. همانگونه که اگر کسی به قصد محروم کردن ازارث زنش را در بیماری مرگ طلاق دهد، آن زن از ارث محروم نمیگردد. و برای اینکه قصد و نیت فاسدی کرده است، مقتضای حکمت آنست که برخلاف نیت خود مجازات گردد. همانگونه که اگر کسی مورث خود را بدان نیت که زودتر، به ماترک و ترکه وی دست یابد، او را بکشد، شریعت او را با محرومیت از ارث مجازات کرده است.