الفاظی که ایجاب و قبول بدانها منعقد میشود
عقد ازدواج و قتی انعقاد و تحقق مییابد و صورت صحیح به خود میگیردکه به و سیله الفاظ و کلماتی و بزبانی، ادا و بیان شود، که طرفین عقد بدون ابهام و پوشیدگی و بصراحت، از آنها، معنی پیوند زناشویی و ایجاد ازدواج را، بفهمند و دریابند. شیخالاسلام ابن تیمیهگوید : هر چیزی که مردم آن را و سیله ایجاد نکاح و ازدواج تلقیکنند، به هر زبانی و هر لفظی و هر عملی و قول و فعلی باشد، نکاح و ازدواج منعقد میگردد و این پیوند تحقق میپذیرد و همه عقود دیگر نیز چنین است. فقهاء نیزدراین باره با شیخالاسلام موافق هستند و لی تنها درباره «قبول» آن را میپذیرند و میگویند بکاربردن لفظ خاصی برای «قبول» شرط نیست بلکهگفتن هر لفظی که موافقت و رضایت را برساند برای تحقق «قبول» کافی است مانند: قبلت = پذیرفتم، و و افقت = موافقتکردم، و امضیت = آن را روا دیدم و امضا نمودم، و تفذت = آن را تنفیذ و جاری ساختم و ... و ... اما درباره «ایجاب» علما باتفاق گفتهاند: که با لفظ نکاح و تزویج و مشتقات مانند آنها مانند: زوجتک... یا انکحتک، صحیح است و «ایجاب» تحقق مییابد، چون این دو لفظ و مشتقات آنها بصراحت و آشکارا، مقصود را میرسانند. و لی دربارهگفتن الفاظ دیگر از قبیل: «هبه» یا «بیع» یا «تملیک» یا «صدقه» اختلاف است که حنفیها [۲] و «ثوری» و «ابوثور» و «ابوعبید» و «ابوداود» آن را جایز میدانند و میگویند: ایجاب عقد است و در عقود «نیت و قصد» معتبراست و برای صحت آنها اعتبارالفاظ مخصوص و و یژه شرط
صحت نمیباشد، بلکه هر لفظی که مورد اتفاق طرفین قرارگیرد و مفید معنی مطلوب شرعی باشد یعنی بین معنی لفظ مورد اتفاق، و معنی شرعی مورد نظر، اشتراکی وجود داشته باشد عقد صحیح است. زیرا پیامبرصزنی را به عقد نکاح مردی درآورد و گفت: «قد ملكتكها بما معك من القرآن»«آن را به ملکیت تو درآوردم و بر این که مهریهاش آنچه که از قرآن همراه داری، به وی بیاموزی، باشد». به روایت بخاری.
ازدواج پیامبرصبا لفظ «هبه» صورت تحقق یافته است پس برای ازدواج امتش نیز صحیح میباشد خداوند گفت: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِنَّآ أَحۡلَلۡنَا لَكَ أَزۡوَٰجَكَ ٱلَّٰتِیٓ ءَاتَیۡتَ أُجُورَهُنَّ﴾[الأحزاب: ۵۰]. «ای پیامبر ما زنانی را که مهریه و کابینشان را میپردازی بر تو حلال کردیم».تا میرسد به: ﴿وَٱمۡرَأَةٗ مُّؤۡمِنَةً إِن وَهَبَتۡ نَفۡسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنۡ أَرَادَ ٱلنَّبِیُّ أَن یَسۡتَنكِحَهَا خَالِصَةٗ لَّكَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۗ﴾[الأحزاب: ۵۰]. «و همچنین ای محمد اگر زن مومن آزادهای، خویشتن را بتو هبه کرد، و خود را به تو بخشید، اگر تو بخواهی با وی ازدواجکنی، او را نیزبرتو حلالکردیم، و این شیوه ازدواج که از آن سخن رفت، تنها خاص تواست و برای مومنان امت تو نیست برای آنان در این باره احکام جداگانهای هست...».علاوه بر آن میتوان از «هبه» مجازاً معنی ازدواج اراده کرد، پس بناچار باید با کلمه «هبه» نیزازدواج صحیح و درست باشد، همانگونه که طلاق نیزبا الفاظکنائی، و اقع میشود و صحیح است.
امام شافعی و احمد و سعید بن المسیب و عطاء میگویند، صیغه ایجاب تنها با الفاظ «تزویج» و «انکاح» و مشتقات آنها صحیح است، چون الفاظ دیگر غیر از این دوتا، مانند «تملیک» و «هبه» در معنی ازدواج بکار نمیروند. و چون در نزد آنان، شهادت و حضورگواهان، شرط صحت ازدواج و انعقاد آن میباشد، هرگاه غیر از تملیک نمیکند و با لفظ «اجاره»، و «اعاره» نیز صحیح نیست چون بر تملیک منفعت دلالت دارند نه بر تملیک اصل آنچیز و با لفظ «وصیت» نیز درست نیست که برای افاده ملکیت بعد از مرگ است.
الفاظ تزویج و انکاح، بکار رودگواهان آن را در معنی ازدواج تلقی نمیکنند و ذهنشان معنی کنائی را در نمییابد.