دلیل شرعی صحت عقد مزارعه
کشاورزی و کشتکاری یک نوع تعاون و همکاری است، بینکارگر و کارکننده و بین مالک زمین، زیراگاهی پیش میآید که کارگر مهارت و خبرگی در کشتورزی دارد و لی صاحب زمین نیست و گاهی مالک زمین، از کشتکاری در زمین خویش عاجز است، لذا اسلام این عمل مزارعه را جایز دانسته است تا هردو طرف در رفاه باشند. پیامبرصو یارانش بعد از او به مزارعه عمل کردهاند و آن را جایز دانستهاند. بروایت مسلم و بخاری از ابن عباس آمده است که پیامبرصبا مردمان خیبر معامله کرد بر اینکه قسمتی ازمحصولات کشاورزی و میوه آنجا را به وی بدهند و روی زمینهای آنجا کار کنند. و محمدباقر فرزند علی فرزند حسین گفته است: در مدینه هیچ خانهای از مهاجرین نبود، مگر اینکه روی زمین مردمان مدینه در برابر ثلث یا ربع (۳/۱یا۴/۱) محصولکار میکردند و زمین را میکاشتند. و بروایت بخاری علی بن ابی طالب و سعد بن مالک و عبدالله مسعود و عمربن عبدالعزیز و قاسم و عروه و خانواده ابوبکر و خانواده عمر و آل علی و ابن سیرین همگی عمل مزارعه را انجام دادهاند.
صاحب مغنی گفته است: عمل مزارعه کاری بوده است مشهور، که پیامبرصتا اینکه رحلتکرد، بدان عمل نمود. سپس خلفای راشدین تا زمان مرگشان و بعد از آنان خانوادههایشان بدان عمل میکردند.
و هیچ خانه ازمدینه نمانده بودکه بدان عمل نکند و زنان پیامبرصنیز بعد از او بدان عمل میکردند.
و چنین عملی جایزنیست که منسوخگردد. چون نسخ بعد از مرگ پیامبرصجایز نیست، پس چگونه عملی که خود پیامبرصتا زمان مرگ بدان عمل کرده و خلفای او نیز بعد از او بدان عملکردهاند و اصحاب نیز بر آن اجماع دارند و کسی با آن مخالفت نکرده باشد، چگونه نسخ میشود؟!! و اگر درزمان پیامبرصنسخ شده است، پس چگونه بعد از نسخ بدان عملکرده و این نسخ برخلفای او مخفی مانده و بدانان نرسیده است، با اینکه داستان زمینهای خیبرو عمل مردم درآنجا، مشهور بوده است و راوی نسخ آن کجا است که نه ازاو خبری هست و نه ازاو نامی بردهاند.