منافات تبرج و خودنمائی با دین و تمدن
براستی مهمترین چیزی که موجب تمییز و جدائی انسان از حیوان شده است پوشیدن لباس و بکار بردن و سایل زینتی و آرایشی است که خداوند میفرماید: ﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡكُمۡ لِبَاسٗا یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِكُمۡ وَرِیشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِكَ خَیۡرٞۚ ذَٰلِكَ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّكَّرُونَ٢٦﴾[الأعراف: ۲۶]. «ای فرزندان آدم، ما برای شما آفریدیم لباسی را که بدان خود را میپوشانید و همچنین لباس زینتی و آرایشی را. و این را بدانیدکه اگربا لباس تقوی و پرهیزگاری آراسته بشوید بهتر است. و این از جمله آیات خداوند است، باشدکه مردم متذکرشوند و آگاهکردند».لباس و آرایش و زینت، براستی دو مظهر از مظاهر تمدن و انسانیت میباشند و بنابراین نپوشیدن لباس و بکار نبردن زینت و دوری از آنها، برگشتی است به حیوانیت و زندگی ابتدائی و توحش زندگی، در حالیکه راه طبیعی خویش را طی میکند، نمیتواند بعقب برگردد، مگر اینکه حادثهای اتفاق افتد و توقفی پیش آید، که موجب دگرگونی و تغییرات در آراء و افکراگردد و زندگی را در مسیر قهقری و برگشت به عقب قرار دهد و انسان دستآوردهای تمدن و پیشرفت انسانی را فراموشکند با آن را برخویشتن تحمیل نماید.
بنابراین اگر پوشیدن لباس از جمله لوازمات زندگی انسان پیشرفته باشد، این لزوم به نسبت زن از اولویت بیشتری برخوردار است، چون لباس است که دین و شرف و کرامت و عفت و حیاء و آزرم اورا حفظ میکند و این صفات برای زن بیشتر آراستگی دارد تا مرد، پس حفظ حشمت و آبرو و شکوه زن را بیشترسزاوار است تا مرد.
شرف و حیاء و عفت گرامیترین چیزی است که زن دارد و حفظ و نگهداشت آنها، حفظ انسانیت زن در بالاترین شکل آن است.
بسود زن و بسود جامعه نیست که زن این صیانت ذاتی و آبرو و حشمت را رها سازد، بویژه که غریزه جنسی بطورکلی سختترین و شدیدترین غریزه است . پوشیدن لباسهای نازک و اندام نما و کشف حجاب، تحریککننده این غریزه است و آن را از بند رها مینماید. قرار دادن حدود و قیود و ایجاد موانع دربرابر آن از شدت و حدت آن میکاهد و شراره آن را خاموش میکند و آن را بگونهای تهدیب و پاکیزه مینماید، که با انسان و کرامت و شرافت او تناسب داشته باشد. از این جهت است که اسلام نسبت به لباس و پوشش زن، عنایت و توجه و یژهای مبذول داشته است و قرآن برخلاف دیگرمسایل جزئی، لباس و پوشش زن را به تفصیل مورد بحث قرار داده و حدود آن را بیانکرده است، در صورتیکه درمسایل دیگر بجزئیات نپرداخته است. اینست که میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ یُدۡنِینَ عَلَیۡهِنَّ مِن جَلَٰبِیبِهِنَّۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن یُعۡرَفۡنَ فَلَا یُؤۡذَیۡنَۗ﴾[الأحزاب: ۵۹]. «ای پیامبر به زنانت و دخترانت و زنان مومنان بگوکه تن پوش و بالاپوش خویش را ازسر تا به قدم بپوشند و اینکار موجب میگرددکه زنان آزاده از زنان غیرآزاده تشخیص داده شوند و کسی مزاحم آنان نشود و آزار و رنج نبینند... ».
توجیه خطاب در این آیه به زنان و دختران پیامبرصو زنان مومنین دلیل بر آنست که اجرای این فرمان الهی بدون استثناء از همه زنان خواسته میشود هر اندازه پاک و عفیف باشند، حتی اگر در پاس و عفت در مرتبه زنان و دختران پیامبرصنیز باشند موظف به اجرای این فرمان هستند. قرآن بدین و سیله اهمیت فراوان داده و به تفصیل آن را بیان داشته و اندامهائی را که باید پوشیده شوند و اندامائی را که نباید پوشیده شوند معینکرده است که میفرماید: ﴿وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ یَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَیَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَاۖ وَلۡیَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّۖ وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ﴾[النور: ۳۱]. «به زنان با ایمان بگو چشمان خود را از نگاه هوس آلود فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و آلوده نسازند و زینت و اندام خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننماید و اطراف روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تاگردن و سینهشان پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان...».
حتی اگر زن پیر زن و عجوزهای باشد که کسی بدان رغبت نکند و خود نیز رغبتی نداشته باشد، بهتر است این امر را مراعات کند. خداوند میفرماید: ﴿وَٱلۡقَوَٰعِدُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ ٱلَّٰتِی لَا یَرۡجُونَ نِكَاحٗا فَلَیۡسَ عَلَیۡهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعۡنَ ثِیَابَهُنَّ غَیۡرَ مُتَبَرِّجَٰتِۢ بِزِینَةٖۖ وَأَن یَسۡتَعۡفِفۡنَ خَیۡرٞ لَّهُنَّۗ﴾[النور: ۶۰]. «زنان ازکار افتادهای که امید به ازدواج ندارند گناهی بر آنها نیست که لباسهای روئین بر زمین بگذارند و حجاب نداشته باشند مشروط برآنکه در برابر مردم خودآرائی و خودنمائی نکنند. و اگر خود را بپوشند و حجاب داشته باشند برای آنها بهتر است...».اسلام آنقدر بدین مسئله اهمیت داده است که پیامبرصسن مراعات حجاب و حفظ حشمت و آبروی زن را بیانکرده است که میفرماید: «یا أسماء: إن المرأة إذا بلغت المحیض لم یصلح لها أن یرى منها إلا هذا وهذا وأشار إلى وجهه وكفیه»«ای اسماء (دخت ابوبکر) براستی و قتی که زن به سن قاعدگی رسید برای وی شایسته نیست که بغیر از چهره و کف دستان او دیده شود».
براستی زن بیش ازهرچیزی دیگرمرد را و سوسه میکند و او را مفتون میسازد، لذا پیامبرصمیفرماید: «إن المرأة إذا أقبلت أقبلت ومعها شیطان، وإذا أدبرت أدبرت ومعها شیطان»«براستی و قتی که زن روی مینماید یا پشت میکند شیطان حاضرمیشود و در صدد و سوسهکردن مردان است یعنی در هر حال زنان برای مردان و سوسه انگیزند و شیطان از این راه و ارد میشود».
برهنگی زن و نشان دادن اندامهای فتنهانگیز و ی، او را از بزرگترین و یژگیهایش که حیاء و آزرم و شرف و عفت است، دور میسازد و او را از مقام انسانی زن پایین میآورد. و تنها جهنم میتواند او را از این آلودگی پاک سازد. پیامبرصمیفرماید: «صنفان من أهل النار لم أرهما: رجال بأیدیهم سیاط كأذناب البقر، ونساء كاسیات عاریات، مائلات ممیلات، لا یدخلن الجنة ولا یجدن ریحها، وإن ریحها لیشم من مسافة كذا وكذا»«دوگروه از اهل دوزخ را ندیدم: مردانی که تازیانههائی چون دم گاو در دست داشتند - شاید مراد کارفرمایان ستمکار باشد - و زنانی که بصورت ظاهر لباس پوشیده و لی تمام اندامهایشان پیدا است یعنی زنانی که لباسهای نازک و تن نما میپوشند و حجاب را مراعات نمیکنند.که خود منحرف هستند و دیگران را نیزبه انحراف میکشانند اینگونه زنان هرگزبه بهشت نمیروند و بوی آن را نمیشنوند درحالی که بوی بهشت در مسافتهای چنین و چنان شنیده میشود و احساس میگردد». پیامبرصدر زمان خویش پارهای مظاهر تبرج و خودنمائی زنان را میدید، لذا بدانان گوشزد فرمود که این کار نافرمانی خدا است و فسق بحساب میآید و آنان را برراه راست برمیگردانید و مسئولیت آن انحراف را بگردن اولیاء و شوهرانشان میانداخت و آنان را به عذاب دوزخ تهدید میکرد:
۱- موسی بن یسارگفته استکه: زنی از کنار ابوهریرهگذشت که بوی خوش از او فراوان بمشام میرسید. به و یگفت: ایکنیز خداوند بکجا میروی؟ او جواب داد به مسجد، ابوهریرهگفت: خود را خوش بوکردهای؟گفت: آری.گفت: برگرد و خود را بشوی. چون من از پیامبرصشنیدم که میگفت: «لا یقبل الله صلاة من امرأة خرجت إلى المسجد وریحها تعصف حتى ترجع فتغتسل»«خداوند نماززنی را که به مسجد میرود و خود را شدیدا خوش بو ساخته است نمیپذیرد مگر اینکه برگردد و خود را بشوید و غسل کند».
پیامبرصبدینجهت دستور دادکه غسلکند تا بوی خوش و تند او زایل گردد.
۲- ابوهریره گوید: پیامبرصگفت: «أیما امرأة أصابت بخورا فلا تشهدن العشاء»«هر زنی که بخور کرده و خود را خوشبو نموده است، برای نماز عشاء -نماز خفتن -در مسجد حاضر نشود». بروایت ابوداود و نسائی.
۳- ازعایشه روایت شدهکهگفت: درحالیکه پیامبرصدر مسجد نشسته بود زنی از قبیله مزینه که خود را آرایش داده بود با ناز و تکبر، و ارد مسجد شد. پیامبرصگفت: «یا أیها الناس: انهوا نساءكم عن لبس الزینة والتبختر فی المسجد، فإن بنی اسرائیل لم یلعنوا حتى لبس نساؤهم الزینة وتبختروا فی المسجد»«ای مردم زنان خود را منعکنید ازاینکه در مسجد خود را بیارایند و با تبختر و ناز راه بروند. براستی قوم بنیاسرائیل مورد لعن و نفرین قرارنگرفتند مگرزمانی که زنانشان در مسجد خود را آراستند و با تبختر و ناز و تکبر راه رفتند». بروایت ابن ماجه.
عمر بن خطاب از این فتنه و یرانگر میترسید و بقاعده «الوقایة خیر من العلاج»«پیشگیری بهتر از درمان است». پیش از آنکه چیزی و فتنهای روی دهد، خود را برای مقابله با آن آماده میساخت.گویند شبی نگهبانی میداد و درشهرمیگردید و شنیدکه زنی این بیت میخواند:
هل من سبیل إلى خمر فأشربها أم
هل من سبیل إلى نـصر بن حجاج
«آیا میپیدا میشودکه بنوشم یا آیا راهی بوصلت نصر بن حجاج دارم؟». عمرگفت: تا عمرهست چنین چیزی برای توممکن نیست.
چون شب روز شد، نصر بن حجاج را احضار کرد و او را دید که مرد بسیار زیبائی است لذا دستورداد، که موهای او را بتراشند و دریافت که زیباتر شده است لذا برای اینکه زنان را و سوسه نکند اورا به شام تبعید نمود.